«مرصاد العباد» نجمالدّین رازی (متوفّی654ق) یکی از مهمّترین آثار منثور در میان متون عرفانی- تعلیمی است. نجم رازی در تألیف این کتاب از روشها و شگردهای مختلفی استفاده کرده است؛ اصول و تعالیم تصوّف را با زبانی روان بیان کرده و وقتی سخن از احکام خدا به میان آمده از آیات و احادیث یاری جسته است. در نوشتن حکایات و قصّهها زبانی ساده و دلکش دارد و هر جا عشق و شور جلوهگر شده، قطعاتی شعرگونه و سرشار از آرایههای ادبی آفریده است. یکی از روشهای نجم رازی در بیان مفاهیم عرفانی، داستان پردازی یا استفاده از زبان روایت است. نمونة کامل و برجستة داستانهای او، «داستان آفرینش آدم» است. هرچند این بخش از مرصاد العباد آمیزهای از مهارتهای ادبی و دیدگاههای عرفانی نویسنده است، امّا قالب اصلی آن، داستان است و شکل روایی دارد. البتّه این داستان از نوع حکایتهای سادة کهن نیست و ساختار آن به داستانهای کوتاه امروزی نزدیکتر است.
این مقاله برآن است با تحلیل جنبههایی چون طرح، زاویة دید، درونمایه، شخصیّت، زمان، مکان و... کیفیّت کاربرد این عناصر را در داستان آفرینش آدم، بررسی کند و مهارت نویسنده را در داستان پردازی و بیان مفاهیم بلند عرفانی در قالب داستان بسنجد.