نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشگاه شهید چنران اهواز
2 استاد دانشگاه چمران اهواز
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
یکی از مهمترین رویکردهای ادبی در نقد ادبی جدید ، بینامتنیت یا رویکرد میانمتنی است؛ این اصطلاح را ژولیا کریستوا در حدود پنجاه سال قبل مطرح کرد و باب تازهای برای تحلیل متون گشود. در بینامتنیت، بر خلاف دیدگاههای کلاسیک که متون را حاصل نبوغ شاعر یا کاتب میپنداشتند، بحث بر سر آن است که متون بر یکدیگر تاثیر گذاشته و آثار جدید خلق میشود؛ به عبارت دیگر، بنمایۀ جنبه هایی از آثار متاخر، آثار متقدم است و هر اثری میتواند ضمن تاثیرپذیری از آثار پیشین، بر آثار پسین نیز موثر باشد. در تحلیلهای بینامتنی، هدف عمده، نشان دادن مشابهتهای موجود در متون ادبی، اعم از نظم یا نثر است. در ادبیات، بویژه متون شعری ، میتوان وجوه تشابه قابل توجهی در میان آثار ادبی یافت که نشان دادن این همانندیها میتواند برای درک نکته های غامض یا روشن کردن ابعادی از این متون سودمند باشد. نگاهی به اشعار ملکالشعرای بهار، شاعر ، ادیب و سبکشناس فقید، - با وجود ادعای وی در داشتن سبکی نو- گویای آن است که بهار، در زمینه موضوع ، تعبیرات و مضامین... از سرایندگان کهن بهویژه خاقانی شروانی متاثّر بوده است. این مقاله کوششی است برای نشان دادن این تاثیر پذیری و نمایاندن همانندی های این دو سراینده و بازنمودِ توجه بهار به سراینده نامدار شروان، و سرانجام آن که بهار تا چه میزان در بسیاری از مضامین شعری خود از خاقانی شروانی بهره گرفته است.
کلیدواژهها [English]