مروری بر «فلسفة پراگماتیسم»

نوع مقاله : نمایه

نویسنده

دانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه یزد

10.29252/kavosh.2001.2192

چکیده

پراگماتیسم (فلسفه اصالت عمل) به عنوان یک فلسفه طبیعی و تجربی و یک روش تحقیق و تفکر در اواخر قرن نوزدهم میلادی با تلاش اندیشمندانی چون پیرس، جیمز مید و دیویی ظهور پیدا کرد. فلسفه تلاش نمود که علم نوین را با فلسفه همانند سازد و نگرش های فلسفی سنتی را در پرتو پیشرفت های علمی نوین به نقد بکشد. هستی ­شناسی پراگماتیسم مبتنی بر اصل تغییر است. عالم مورد نظر این فلسفه عالمی است ناتمام و در حال شدن و تکامل که در بستر آن نیروهای خلاقه بشری فرصتی برای بهبود و اصلاح آن دارند. این فلسفه فهم و درک بشر نسبت به هستی را با تکیه بر تجربه قابل حصول می­ داند. جهان از نگرش این فلسفه جریانی است در حال تغییر، مربوط به آینده، ناقص و نامعین و محدود در تجربه انسان.
انسان از دیدگاه پراگماتیسم موجودی زیستی و جزئی از طبیعت است، او محصول و در عین حال سازنده جامعه خویش است، دارای اراده آزاد و آزادی انتخاب نیست بلکه در جهت رسیدن به این آزادی تلاش می­ کند. تسلط او بر طبیعت نمونه ای از این آزادی است. از نگرش این مکتب، تفکر یا شناخت امری نظری نیست بلکه در حکم نوعی تجربه است و این تجارب هرچه پیوسته ­تر باشد ارزنده ­تر است. از دیدگاه این مکتب، عمل مقدم بر هر چیز است و لذا معرفت یا شناخت حاصل عمل میان انسان و محیط است، در این مسیر عقل نیز خادم عمل است. هیچ معرفتی مطلق و غیر قابل تغییر نبوده و معرفت ما نسبت به جهان و همه پدیده ­ها نسبی و وابسته به شرایط و قابل تغییر است. طرفداران این مکتب برای کسب شناخت و معرفت به روش حل مسئله اعتقاد دارند.
از نگرش این مکتب، ارزش ها مطلق و ابدی نبوده بلکه نسبی هستند و با تغییر شرایط و موقعیتها تغییر می یابند و تا آن حد وجود دارند که در جریان زندگی فردی و اجتماعی اثر عملی داشته باشند. ارزش ها در خود اشیاء و امور و پدیده ­ها وجود ندارند بلکه این انسان است که در رابطه با اهداف خود به آن ها ارزش می دهد.
پراگماتیست­ ها علی­ر رغم اینکه وجود معتقدات مذهبی را برای زندگی مردم مطبوع دانسته و آن را عامل احساس ارزشمندی انسان، ظهور عشق و محبت در فرآیند اطاعت انسان از قوانین کلی جهان می­ دانند، آرای متافیزیکی و بسیاری از اعتقادات ایان را که در حل مشکلات زندگی مردم نمی ­توانند نقش داشته باشند فاقد ارزش می­ دانند.
این مکتب، فلسفه را یک نظریه تربیتی به معنای وسیع آن می­ داند و آن را مولود تربیت می­ شمارد. تعیین هدف غایی برای تربیت را امری بیهوده می­ داند و اعتقاد دارد که هدف تربیت را از درون خود تربیت باید جستجو کرد. تعلیم و تربیت هدفی ورای خود ندارد و خود، هدف خویشتن است و بر مبنای اهمیتی که این مکتب برای تجربه قائل است آموزش و پرورش را فرآیند سازماندهی مجدد، بازسازی و تغییر شکل تجربه ­ها می­ داند. هسته اصلی کلیه فعالیت های تربیتی را کودک و نیازهای فردی او می داند و در تدریس روش حل مسأله را توصیه می­ نماید.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

A Survey on Pragmatism Philosophy

نویسنده [English]

  • Kazem Alavi Langarudi
Associate Professor, Department of Educational Sciences, Yazd University
چکیده [English]

The present article studies "Pragmatism" as a contemporary philosophy. First, pragmatism is defined. Then its rise in Europe and the United States is investigated. Certain factors such as "ontology", "mankind", "social values", "ethics and religion" and "general education" are studied in the light of pragmatism as set by its founders including Charles Sanders Piers, William James and John Dewes. Finally the criticisms against pragmatism are presented to help the reader further understand the issue.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Experience
  • human
  • action
  • cognition
  • values
  • education