دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
20
42
2019
11
22
ساختار زبان احترام آمیز در تاریخ بیهقی
9
30
FA
محمدحسن
جمشیدی
گروه زبان و ادبیات فارسی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی - دانشگاه تربیت مدرس
m.hassan.jamshidi@gmail.com
ناصر
نیکوبخت
استاد ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس تهران
nikbakht1960@gmail.com
10.29252/kavosh.2019.1689
<strong>زبان پدیدهای اجتماعی و مهمترین ابزار ارتباطی است. جامعة انسانی بر اساس پارهای امتیازات خاصّ آدمیان، خواه ناخواه </strong><strong>–</strong><strong> هرچند نانوشته- به طبقات متنوّعی تقسیم میشود و هر طبقه ملازم شأن اجتماعی خود، در مواجهة زبانی با واژههایی مخاطب قرار میگیرد و این امر به صورت ساختارهای ویژه و متمایزی نمایان میشود.</strong><br /> <strong>این پژوهش به بررسی ساختار زبان احترامآمیز در تاریخ بیهقی اشاره دارد. پس از بررسی متن تاریخ بیهقی زبان احترامآمیز او به چهار زیرمجموعۀ ساختاری طبقهبندی شدهاست: 1. همراه کردن اوصافی به واژگان و مفاهیم مرتبط با فرد مورد احترام؛ 2. نسبت ندادن مستقیم فعل به فرد مورد احترام؛ 3. افزودن صفاتی مثبت به نام فرد مورد احترام؛ 4. افزودن دعاهایی در آغاز و میانۀ سخن با فرد مورد احترام یا دربارۀ او. در نهایت، با عنایت به چگونگی و بسامد دادههای به دست آمده در این چهار زیرمجموعه، نتیجۀ پژوهش تبیین سبک تاریخ بیهقی در زمینۀ ساختار زبان احترامآمیز بوده است. سبکی که خبر از عزّت نفس مؤلّف به عنوان یک مورّخ درباری می</strong><strong></strong><strong>دهد و تبیین آن راه را برای مقایسه</strong><strong></strong><strong>های بینامتنی و دستیابی به نتایج گستردهتر فرهنگی باز می</strong><strong></strong><strong>کند.</strong>
زبان احترامآمیز,تاریخ بیهقی,سبک بیهقی,طبقۀ اجتماعی
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1689.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1689_fe80bde7a04e8ab532a510b6bfdaa5ea.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
20
42
2019
11
22
بررسی فرآیندهای واژه سازی در معادل یابی واژگان علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی انگلیسی ـ فارسی
31
69
FA
اکرم
دهقان زاده
مدرس دانشگاه پیام نور و دانشگاه علمی کاربردی
akram_dehghan55@yahoo.com
محمدرضا
احمدخانی
عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور تهران
dr.ahmadkhani@gmail.com
مریم السادات
غیاثیان
عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور تهران
m_ghiasian@pnu.ac.ir
مهدی
سمائی
سازمان پژوهشگاه علوم و فناوریاطلاعات ایران (ایران داک)
samai@irandoc.ac.ir
10.29252/kavosh.2019.1690
فعّالیت اصلی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، با پیشرفت و توسعة کشور در زمینههای علمی همراه شده و بر این مبنا گروههای واژهگزینی به واژههای علمی و تخصّصی پرداختهاند. طبق مصوّبة سیصد و سی و یکم شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی، معادلیابی عبارت است از برگزیدن یک واژه یا عبارت یا صورت اختصاری در مقابل لفظ بیگانه. در این مقاله، به واژههای مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی براساس رویکردهای صرفی و زبانشناختی و به منظور ارائة راهکارهای بهینه، جهت واژهگزینی و واژهسازی اصطلاحات پرداختهایم. این مقاله، از نظر هدف، از نوع پژوهشهای نظری است. روش تحقیق این مقاله بهصورت تحلیل محتوا میباشد. اطّلاعات و مواد اوّلیة آن به روش اسنادی و سندکاوی کتابخانهای از کتب و منابع مرتبط گردآوری شده است که شامل کلّیة واژههای مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی دفتر اوّل تا سیزدهم (1395-1376) میشود. در این پژوهش، از شیوة تجزیه و تحلیل کیفی استفاده شده است. نتایج برگرفته از این پژوهش نشان میدهد فرهنگستان از تمام امکانات بالقوّه و بالفعل واژهسازی در زبان فارسی بهره نبرده است و اینکه واژهسازی بر اساس صرف اشتقاقی، بیش از همه چارة کمبود واژگانی فارسی میباشد. بر اساس یافتههای تحقیق از 42800 واژة مصوّب با حذف مشترکات، حدود 188 واژه سرواژه، حدود 7 واژه ادغام، حدود 2663 واژههای قرضی، حدود 47 واژه مضاعفسازی و حدود 6700 واژه از راههای اصلی واژهسازی و بقیه ترجمة قرضی هستند و فرهنگستان زبان و ادب فارسی از قیاس و نوآوری برای ساخت واژگان استفاده نکرده است.
زبان علم,واژه سازی,صرف,واژه های مصوب,فرهنگستان زبان و ادب فارسی
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1690.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1690_7fefde75eaa0a4549016b8991bc1d021.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
20
42
2019
11
22
تحلیل و بررسی کنایه در شاهنامه فردوسی
71
94
FA
عبدالحمید
اسمعیل پناهی
زبان و ادبیات فارسی- دانشکده علوم انسانی- دانشگاه پیام نور
hamid.panahi114@gmail.com
علی محمد
پشت دار
عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور تهران جنوب
am.poshtdar@gmail.com
علی محمد
گیتی فروز
زبان و ادبیات فارسی-دانشکده علوم انسانی- دانشگاه پیام نور
gitiforuz_ali@yahoo.com
حسین
یزدانی
زبان و ادبیات فارسی-دانشکده علوم انسانی- دانشگاه پیام نور
hyazdani4580@gmail.com
10.29252/kavosh.2019.1722
<strong>موضوع این پژوهش «بررسی و تحلیل کنایه در شاهنامة فردوسی» است. هدف نویسنده از آن پاسخ به این سؤال بوده که: «کنایه و ابعاد هنری و بلاغی آن در ذهن و زبان فردوسی کدام است؟» روش جستار در این نوشته، تحلیل محتوا با ابزار کتابخانهای بوده است. نتیجة این تحقیق نشان میدهد که سخنوری چون فردوسی در خلق و ابداع کنایههای عام و خاص تبحّر بسیار داشته زیرا او از ابعاد کلامیو بلاغی و ویژگی تصویر آفرینی کنایه، هوشمندانه باخبر بوده است و از اینرو در شاهنامه به آفرینش کنایههای عام یا استعارههای مرکّب جذّاب پرداخته و انواع کنایههای خاص از قبیل: تلویح، ایما، رمز و کنایة فعلی را در بخش حماسی برای فارسیزبانان به یادگار گذاشته است. کنایههای بیبدیلی چون: «نهالی به دوزخ فرستادن»، «گاو کسی در چرم بودن» ، «سَرِ تیغِ کسی نیام را ندیدن». همچنین نقد و تحلیل آثار بَلاغی و تصویر آفرین کنایه در شاهنامه در 16 عنوانِ مستند به کتب بَلاغی دستِ اَوَّل و ذکر تمام شواهد از متن شاهنامه، خود از یافته های علمیو پژوهشی این مقاله است و شرح مبانی کنایه با استناد به نظریة «تَرکِ تصریح» خود از دست آوردهای بدیع و دستاوّل است که برای نخستینبار در آن بیان شده است. </strong>
ترکیب کنایی,شاهنامة فردوسی,تصویر آفرینی کنایه,نظریه تَرک تصریح
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1722.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1722_ed4a8e6dace81f62f8f75ba252f3c4e0.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
20
42
2019
11
22
تحلیل سنجشی نمود بافت فرهنگی در دو متن گلستان و بهارستان (با تأکید بر مشخصه زبانی وجهیّت در فرانقش بینافردی)
95
122
FA
طاهره
ایشانی
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
tahereh.ishany@gmail.com
زینب
برزگری
پژوهشگاه علوم انسانیو مطالعات فرهنگی
zeinabebarzegari@gmail.com
10.29252/kavosh.2019.1692
<strong>بررسی و تحلیل متون ادبی با رویکردهای نوینِ علمی و در چارچوب الگوهای مشخّص و نظاممند، گامی است در جهت شناسایی ویژگیهای زبانی، سبکی و گاه محتواییِ آنها به شکلی روشمند و بر پایة آمار و ارقام. یکی از راههای رسیدن به این هدف، تحلیل و بررسی سنجشی آثاری است که دارای نوع ادبی مشترک و همچنین شباهتهایی از نظر زبان و شیوة نگارش هستند. از اینرو، در مقالة حاضر بر آن هستیم تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و آماری به تحلیل و بررسیِ سنجشیِ نمود بافت تاریخی و فرهنگی بر زبان دو اثر ارزشمند نثر فارسی، یعنی گلستان سعدی و بهارستان جامی با رویکرد فرانقش بینافردی در زبانشناسی نقشگرا بپردازیم. فرانقش بینافردی به برقراری ارتباط با سایر افراد اشاره دارد. این ارتباطی متقابل است که اهداف خاصّی را دنبال میکند؛ نظیر دادن اطّلاعات/ کالا/ خدمات و دریافت اطّلاعات/ کالا/ خدمات. هرکدام از این نقشها بهوسیلة نوع خاصّی از بند نشان داده میشوند. </strong><br /> <strong>اگر گلستان سعدی و بهارستان جامی را که به سنّت ادبی- فکری تقریباً مشابهی تعلّق دارند نمایندة گفتمانی واحد، یعنی تعلیم و تربیت، بدانیم مسأله این است که بافت تاریخی و فرهنگی چه تأثیری بر زبان این دو اثر داشته است و مشخّصة زبانیِ وجهیّت که در فرانقش بینافردی مطرح میشود و در آن، دو سویة تعامل - فرستنده و گیرنده- مورد توجّه قرار می</strong><strong></strong><strong>گیرند تا چه حد میتواند نشاندهنده و نمودی از تاریخ فرهنگی این دو اثر باشد؟ از اینرو، در مقالة حاضر، حدود1500 بند منتخب از فصل</strong><strong></strong><strong>های مشترک دو اثر با این رویکرد بررسی شدهاند. طبق یافتههای این پژوهش، تأثیر و نمود بافت فرهنگی بر زبان گلستان و بهارستان آشکار است و سبب تفاوتهایی در نگارش این دو متن نیز شده است. از جمله اینکه وجه برجسته در این دو اثر، وجه خبری است و بندهای امری، پرسشی و پیشنهادی در قیاس با بندهای خبری کاربرد کمتری داشتهاند. این وجهیت غالب سبب شده دو متن گلستان و بهارستان، متونی تک صدا باشند که مبیّن برتریِ تک</strong><strong></strong><strong>صدایی در نظام سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عصر است.</strong>
بافت فرهنگی,بهارستان جامی,زبانشناسی نقشگرا,فرانقش بینافردی,گلستان سعدی
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1692.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1692_f09a2fc6ad09037d98852254fc999b4d.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
20
42
2019
11
22
نقد و بررسی سیمای فیروز بن یزدگرد دوم در شاهنامه و تواریخ دورهی اسلامی
123
154
FA
محمود
رضایی دشت ارژنه
0000-0002-2422-3191
دانشگاه شیراز
mrezaei@shirazu.ac.ir
سیده زهرا
ملک پور
دانشگاه شیراز
hafezsh12@yahoo.com
10.29252/kavosh.2019.1693
<strong>در پی تبیین جایگاه بخش تاریخی شاهنامه، در این جستار سیمای فیروز در شاهنامه با تواریخ دورة اسلامی مقایسه و روشن شد که شاهنامه از نظر تاریخی نیز یکی از منابع موثّق و قابل اعتماد است و در کلّیات، ماجراهای عهد فیروز با متون تاریخی هم</strong><strong></strong><strong>سوست؛ چنانکه شورش فیروز بر برادرش هرمزد و تصاحب سلطنت، قحطی هفت ساله، مردم</strong><strong></strong><strong>داری فیروز و مدیریت بحران در دورة قحطی، ساختن شهرهایی در زمان فیروز، جنگ فیروز با خوشنواز، شکست فیروز در رویارویی با خوشنواز و کشته شدنش در خندق، گماشتن سوفرای و بلاش در پایتخت در هنگام لشکرکشی به سرزمین هیاطله، بیست و هفت سال سلطنت فیروز، کین</strong><strong></strong><strong>خواهی سوفزای از خوشنواز و برگرداندن غنائم و اسرا هم در شاهنامه و هم در بیشتر منابع تاریخی آمده است و هم</strong><strong></strong><strong>سویی قابل تأمّلی بین شاهنامه و تواریخ عهد اسلامی دیده می</strong><strong></strong><strong>شود. </strong><br /> <strong>بدیهی است که در برخی جزئیات، اختلاف</strong><strong></strong><strong>هایی نیز بین شاهنامه و متون تاریخی وجود دارد؛ چنانکه دربارة مدّت قحطی، خاستگاه خشکسالی، مدّت پادشاهی فیروز، تعداد و نام شهرهای ساخته شده به دست فیروز، کیفیت جنگ او با خوشنواز، کنش او در مواجهه با هرمزد، خاستگاه جنگ او با خوشنواز و افراد همراه او در جنگ با خوشنواز اختلافاتی جزئی بین روایت فردوسی و برخی از منابع تاریخی دیده می</strong><strong></strong><strong>شود که این اختلافات جزئی حتّی در بین خود تواریخ دورة اسلامی نیز مشهود است.</strong>
فیروز بن یزدگرد,شاهنامه,تواریخ دوره اسلامی
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1693.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1693_bce66da82074715eca0b83f67e26181b.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
20
42
2019
11
22
بررسی گونه های شعر غنایی در دیوان وحشی بافقی
155
188
FA
سید محمود
ریحانی
دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی - دانشکده ادبیات - دانشگاه اصفهان - ایران
m.reihani54@gmail.com
محمود
براتی
استاد دانشگاه اصفهان
mbk.ui.ac.ir@yahoo.com
10.29252/kavosh.2019.1694
<strong>وحشی بافقی(939؟-991؟) با ارائة آثاری ماندگار در شعر فارسی، از جمله شاعرانی است که با وجود پیروی از بزرگان ادبی گذشته، توانسته است خود را از تقلید صرف، رهایی دهد و از آن، گامی فراتر نهد. او بهجای هنرنماییهای متکلّفانه و کاربرد صنایع مفاخرهآمیز، تلاش خود را در جهت ارتقای معانی با زبانی سهل و ممتنع، متمرکز کرده است. از ابتکارات وحشی تغییراتی است که در برخی از انواع فرعی غنایی پدید آورده است. </strong><br /> <strong>در این نوشتار تلاش کردهایم انواع ادبی و غنایی را در آثار او بررسی کنیم تا از طریق مقایسه، ابتکارات او در چهارچوب و مضمون را بشناسیم. برخی از خلّاقیتهای این شاعر در سطح وسیعتر پدید آمده و شناخته شدهتر است؛ مانند: نقش او در زمینة ارتقای طرز واسوخت در غزل و ترکیببند، خلق مثنوی فرهاد و شیرین و ناظر و منظور، ابتکار در انواع فرعی طنز، نظیر قسمتنامه و حمارنامه، گسترش ساقینامه در قالب و وزنی روانتر، سرودن ترکیببندهایی با مضمون مرثیه و واسوخت و انواعی دیگر، شامل: مناجاتنامه، تعمیه و مادهتاریخ، مناظره، نقیضه، اخوانیه، مفاخره نیز ابتکاراتی داشتهاست که کمتر شناخته شدهاست.</strong>
انواع ادبی,ادبیات غنایی,شعر فارسی,وحشی بافقی,نوآوری
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1694.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1694_ef60f8b2385aec659ac127ca56bddce6.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
20
42
2019
11
22
شگردهای انتقادی در رسالۀ مجدیّه
189
218
FA
یحیی
کاردگر
دانشیار دانشگاه قم
kardgar1350@yahoo.com
فاطمه
موسوی
دانشگاه قم
f.mousavi261@gmail.com
10.29252/kavosh.2019.1695
<strong>میرزا محمّدخان مجدالملک از رجال سیاسی و یکی از منتقدان و نویسندگان عصر قاجار است و «رسالۀ مجدیّه»ی او، یکی از نخستین آثار انتقادی منثور فارسی است که پیش از پیروزی انقلاب مشروطه، به نگارش درآمده و معایب و نابسامانی</strong><strong></strong><strong>های عصر ناصری را در قالب نثری استوار، انتقادی و طنزآمیز به تصویر درآورده است. مقالۀ حاضر به شیوة توصیفی_تحلیلی به نقد و تحلیل جنبه</strong><strong></strong><strong>های انتقادی این اثر پرداخته است. نویسنده با بهره</strong><strong></strong><strong>گیری از شاهکارهای ادب فارسی، شناخت دقیق و عمیق زمانه، زبانی غنی و بهکارگیری هنرمندانۀ ظرافت</strong><strong></strong><strong>های هنری، به نقد وزراء، کارگزاران حکومت، علما، عرفا، پادشاه و تحصیل</strong><strong></strong><strong>کردگان پرداخته و از رواج رشوه و تعارف، اخلاق ناپسند و شیوۀ نامطلوب حکمرانی حاکمـان، اخذ مالیـات</strong><strong></strong><strong>های سنگیـن از مردم، منفعت</strong><strong></strong><strong>طلبی علما، دورویی عرفا، سکوت و غفلت پادشاه و بی</strong><strong></strong><strong>مایگی تحصیل</strong><strong></strong><strong>کردگانِ از فرنگ برگشته، انتقاد کرده </strong><strong></strong><strong>است. مجدالملک با نگاه دقیق به اوضاع عصر قاجار، بهره</strong><strong></strong><strong>گیری از ظرفیّت</strong><strong></strong><strong>های گوناگون زبان فارسی و سرانجام استفادۀ هنرمندانه از شگردهای بلاغی در انتقاد از اوضاع زمانه، اثری پرجاذبه در حوزۀ ادبیّات انتقادی عرضه کرده که می</strong><strong></strong><strong>تواند الگوی درخوری در زمینۀ ادبیّات انتقادی بهشمار آید.</strong>
ادبیّات انتقادی,نثر دورۀ قاجار,میرزا محمّدخان مجدالملک,رسالۀ مجدیّه
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1695.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1695_a9bd1603f78b96cba8753b224c7f7c9e.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
20
42
2019
11
22
بازتاب وقایع و شخصیت های تاریخی در شعر سبک خراسانی؛ با تاکید بر اشعار فرخی سیستانی و منوچهری
219
253
FA
زهره
زرنگار
گروه زبان و ادبیات، دانشگاه یزد
shatilazarnegar@gmail.com
مجید
پویان
دانشگاه یزد
majid_puyan@yahoo.com
یدالله
جلالی پتدری
دانشگاه یزد
pandari_jalali@yahoo.com
10.29252/kavosh.2019.1696
<strong>شاعران سبک خراسانی به عینیتگرایی علاقه نشان دادهاند؛ چنانکه شعر ایشان را میتوان مظهر «وقایع تاریخی» و «شخصیّتهای مؤثّر» آن عصر دانست. فرّخی سیستانی و منوچهری دامغانی بخش عمدۀ زندگی و فعّالیت شاعرانۀ خویش را در عهد غزنویان طی کردند. برغم آنکه این دو شاعر در سلسله</strong><strong></strong><strong>ای واحد و با فاصلۀ زمانی کوتاه، هر دو به سبک خراسانی شعر میسرودند، در شعر ایشان، علاوه بر شباهتهای طبیعی در امر واقعنگری که شاهدی بر ادامۀ نوع خاصّی از رفتارهای اجتماعی است، تفاوتهایی ملاحظه میشود که کمتر مورد توجّه محقّقان واقع شده است؛ بهخصوص، تفاوت در توصیف جزئیّات شخصیّتها و رخدادها که حاصل نوع نگرش شخصی شاعر، زندگی پیشین او قبل از ورود به دربار و برخی ضروریات زمانه است. علاوه بر این، تأمّل در دلایل وصف ممدوحان و مغضوبانی که گاهی رابطۀ مستقیمی با شاعر ندارند، بلکه تحت تأثیر پسند ممدوح و حتّی انحلال هویّت مدّاح در ممدوح به شعر وارد شدهاند، نشان میدهد که صدور احکام کلّی در مورد واقعنگری شاعران خراسانی چندان دقیق نبوده است. از دیگر یافتههای این تحقیق، تأثیر برخی مسائل، از جمله حبّ و بغضها بر واقعنگری و تضعیف آن است، به نحوی که در چنین مواردی لازم است تا محقّقان از طریق تفسیر، تأویل، قیاس و سایر ابزارهای پژوهشی، چیزهای واقعی را از آنچه تحت تأثیر احساسات شاعر به واقعیّت اضافه شده، تفکیک کنند.</strong>
واقعنگری,وقایع تاریخی,شخصیتهای تاریخی,فرخی سیستانی,منوچهری دامغانی
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1696.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1696_636d968066207915db68a017f48551dd.pdf