دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
20
41
2019
08
23
توضیح دو ضبط از دیوان حافظ («جام اسکندر» و «دیو مسلمان نشود»)
9
47
FA
سجاد
آیدنلو
دانشیار دانشگاه پیام نور ارومیه
aydenloo@gmail.com
10.29252/kavosh.2019.1659
در این دو بیت از دیوان حافظ:<br /> خیال آب خضر بست و جام اسکندر(کیخسرو) به جرعهنوشی سلطان ابوالفوارس شد<br /> اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که به تلبیس و حیل دیو مسلمان(سلیمان) نشود<br /> ضبطهای «جام کیخسرو یا اسکندر؟» و «دیو سلیمان نشود یا مسلمان؟» محلّ بحثِ محقّقان مختلف بوده است. در نمونۀ نخست، «جام اسکندر» مستند بر یک نسخه(خلخالی827ه.ق) است و همۀ دستنویسهای معتبرِ دیگر «جام کیخسرو» دارند؛ ولی چون اسکندر نیز بنابر شواهد داستانی و شعری جامی ویژه با خصوصیّات شگفتِ کاسته نشدن آب آن و جهانبینی و رازگشایی داشته است، ضبطِ «جام اسکندر» بر اساسِ قاعدۀ «ضبط دشوارتر برتر است» در تصحیح علمی- انتقادیِ دیوان حافظ اصیلتر از «جام کیخسرو» است. در مورد دوم هم با نادیده گرفتن نگاشتۀ «مسلمان نشود» در اکثر و اقدمِ نسخ دیوان حافظ- که در بررسیِ ضبطهایی از این نوع، نباید بهتنهایی معیار ترجیح و انتخاب باشد- طبقِ یک ضابطۀ دیگر در تصحیح انقادیِ متون یعنی «کدام صورت میتواند تغییریافتۀ وجه دیگر باشد؟» همین وجه، نویسشِ درست است و به احتمالِ نزدیک به یقین، بعضی کاتبان ضبط «مسلمان نشود» را برای رفعِ تکرار قافیه در غزل، رعایت تناسب بیت و هماهنگی با اجزا و عناصر تلمیحیِ آن به «سلیمان نشود» تبدیل کردهاند.
دیوان حافظ,تصحیح,ضبط دشوارتر,جام اسکندر,مسلمان
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1659.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1659_78136a2c288a4ff0169995eba8c968dc.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
20
41
2019
08
23
تحلیل و بررسی سوگسرودههای واقعة منا (با تکیه بر گزیدة اشعار «منا منهای بسیاران» و قالب غزل)
49
69
FA
سپیده
یگانه
گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات، دانشگاه الزهرا (س)
khotan_hs@yahoo.com
10.29252/kavosh.2019.1660
رخداد واقعة منا در سال 1394 هـ .ش، که به کشته شدن شمار زیادی از زائران بیتاللهالحرام منجر شد، بهعنوان یک فرامتن تاریخی مورد توجّه شاعران ایران قرار گرفت و به شکلگیری زیرجریانی نو در سوگسرایی معاصر انجامید. مجموعهایاز این آثار با عنوان «منا منهای بسیاران» به همّت انتشارات «شهرستان ادب» منتشر شد. بسامد غزل در میان سرودهها، زمینة انجام پژوهشی پیرامون رابطة تناظری سطوح متنی آن با فرامتن تاریخی منا فراهم آورد. بر این اساس، سوگسرودههای منا در قالب غزل در سه سطح «موسیقایی، بلاغی(بلاغت سنّتی) وانگارهای» مورد بررسی قرار گرفت.<br /> برآیند بررسیهای متنی نشان میدهد این غزلها آثاری معناگرا و فرامتنمحورند و سطوح سهگانة آن در ارتباطی متقابل، بر انتقال صریح و روشن پیام به خواننده تمرکز دارند؛ به این صورت که دو سطح موسیقایی و بلاغی، با استفاده از ابزارهایی چون تلمیح به واقعة عاشورا، دوری از آرایههای لفظی، بسامد جملات امری با اغراض ثانوی اظهار تأسّف و اندوه و نیز بیان استعاری و تخییلی محدود، در راستای انگارة اصلی شکل گرفتهاند که همان اِخبار و توصیف واقعة منا و پیامدهای آن است. زیرانگارههای دیگری نیز چون «تقدیس کشتهشدگان»، «تقریب محتوایی با واقعة کربلا» و «توبیخ و تهدید دستاندرکاران واقعة منا» در مضمونپردازی و برقراری ارتباط میان متن و فرامتن مورد استفادة شاعران قرار گرفتهاند.
سوگسرایی,واقعة منا,غزل,بررسی متنی
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1660.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1660_2a3be3320d8151d160369645cda04ccd.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
20
41
2019
08
23
سبکشناسی نقیضه در آثار طنز زرویی نصرآباد
71
100
FA
اصغر
رضاپوریان
عضو هیات علمی دانشگاه ازاد شهرکرد
rezaporian@gmail.com
رضا
پوردهقان اردکان
دانشگاه اردکان
r.purdehghan@gmail.com
محمد
حکیم آذر
دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد
hakimazar@gmail.com
10.29252/kavosh.2019.1662
ابوالفضل زرویی نصرآباد از برجستهترین طنزپردازان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران است. آثار وی در طنز، هر دو زمینة نظم و نثر را در بر میگیرد. زرویی کار خود را از مطبوعات طنز و بخصوص، گلآقا آغاز کرده است. یکی از مهمترین ویژگیهای سبکی آثار او استفادة مناسب و ماهرانه از فنّ نقیضه است. نقیضه، لزوماً متنی است طنزآمیز به نظم یا نثر، در تقلید از متنی دیگر که از لحاظ ادبی، شهرت فراوان دارد و برای مخاطب آشناست. پژوهش حاضر به این پرسش پاسخ میدهد که آیا میتوان نقیضه را ویژگی سبکی زرویی نصرآباد دانست؟ نقیضههای زرویی از لحاظ صوری، مضمونی و لفظی دارای اهمّیّت است. زرویی از این شگرد برای بیان انتقادهای سیاسی و اجتماعی، انتقال افکار خود به خواننده و بیان سخن مؤثّر، بهره میگیرد. وی به دلیل تسلّط کافی بر حوزة ادبیّات کلاسیک و معاصر فارسی توانسته است از فنّ نقیضه در هر دو زمینه نهایت استفاده را ببرد. با این حال، در نقیضههای بهکار رفته در بعضی از آثار نخستین زرویی - بخصوص «تذکرةالمقامات»- به دلیل پرداختن به شخصیّتهای سیاسی و اجتماعی مقطع زمانی خاصّ، باعث شده است که این آثار با گذشت زمان، کارکرد خود را از دست داده و دچار محدودیت تاریخ مصرف گردند. نقیضههای دیگری که زرویی در آن سعی در بیان وانتقال مضون و فضاسازی کلّی طنز داشته است، ماندگارتر و موفّقتر بودهاند. نکتة دیگر اینکه زرویی در نقیضه، علاوه بر فرم و قالبها به آثار مشخّصی از متون کلاسیک نظر داشته است؛ بهطوریکه در آثارش بسامد نقیضهگویی از آثار قدمایی چون سعدی و مولانا و در بین معاصرین، اخوان ثالث بیشتر از دیگر شعرا است.
زرویی نصرآباد,نقیضه,طنز,سبکشناسی
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1662.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1662_f1de9487b7303246c1388e19a7df8c67.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
20
41
2019
08
23
آه، صیقلِ دل و روح
101
130
FA
سردار
بافکر
دانشگاه شهید مدنی تبریز
s.bafekr@yahoo.com
10.29252/kavosh.2019.1663
«آه» یکی از عناصر مهم و محوری مضمونسازی در شعر فارسی است و شاعران و عارفان در شعر خود با استفاده از این واژه، مضامین عرفانی متنوّعی خلق کردهاند. ذکر و دعا زمانی که از مرحلۀ زبانی به مرحلۀ وجودی و قلبی میرسند، تأثیرگذارتر و بابرکتتر میشوند، علّت تأثیرگذاری فوقالعادة آه هم در این است که آه ذکر و استغاثهای وجودی و قلبی است، هرکس که آه میکشد، در حقیقت از ته دل، به خداوند تبارک و تعالی استغاثه و طلبِ نیاز کرده است. هرقدر انسان عاجزتر و درماندهتر باشد، آهش قویتر و تأثیرگذارتر میشود و ترکیباتی چون «زورِ ناتوانی» و «قدرتِ عجز» که در متون عرفانی فراوان بهکار رفتهاند، اشاره به این امر دارند که قدرتِ افراد عاجز و ناتوان در آه تأثیرگذارشان است.<br /> در این جستار، اقسام آه و نقش آنها در آرامش و تکامل معنوی انسان و مضمونهای خلق شده از این واژه در معرض نقد و بررسی قرار گرفته است. پژوهش، براساس نحوۀ کاربرد این واژۀ مضمونساز در آثار مهمّ عرفانی و ملاحظۀ دیدگاههای صاحبنظران و دریافت بیواسطه از آنها به روش تحلیل محتوای این آثار صورت گرفته است. نتیجة کلّی مقاله این است که آه کشیدن، در تقویت سیستم ایمنی بدن و آرامش و سلامتی جسمی و روحی انسان نقش مهمّی را ایفا میکند و آههای احساسی و عاطفی در جلا و صفای آیینۀ دل و روح مؤثّر بوده و در نهایت، موجب تعالی و کمال آدمی میشود و همۀ اینها نشانههایی از نظم شگفتانگیز هستی و آفرینش احسن است.
آه,اله,الله,ذکر و یاد خدا,تکامل انسان
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1663.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1663_61589e87b24da699460b81fd59e6ee93.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
20
41
2019
08
23
بایستگی تصحیحی نو از دیوان اوحدی مراغهای
131
163
FA
علی
خانی حبیب آبادی
دانشگاه اصفهان- دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی- گروه زبان و ادبیات فارسی.
alikhanihabibabadi@yahoo.com
سیدمهدی
نوریان
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد
mehnourian@gmail.com
حسین
آقاحسینی
دانشگاه اصفهان
h.aghahosaini@gmail.com
10.29252/kavosh.2019.1664
سامان دادن تصحیحی علمی و انتقادی از دستنویسهای کهن، از بایستهترین پژوهشهای ادبی است؛ چه، نسخههای خطّی از ارزشمندترین میراثهای فرهنگی ملّت ما بهشمار میروند و پرداختن به این سرچشمههای گرانمایه، بازشناسی هستی و کیستی خود و پاسداشتِ فرهنگ و زبانِ این مردمان است. دیوان اشعار اوحدی مراغهای(یا اصفهانی) عارف و شاعر نامدارِ سدۀ هفتم و هشتم هجری(738-673ﮬ)، در سال 1340 خورشیدی به دست شادروان سعید نفیسی تصحیح شده و همراه با برخی کاستیها که در این گفتار از آنها یاد خواهد شد، به وسیلۀ انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیده و در سال 1375 نیز بدون بازنگری به همان گونۀ پیشین تجدید چاپ شده است. در سال 1391 هم انتشارات سنایی این تصحیح را چاپ کرده ولی تنها فرق آن با دو چاپ پیشین این است که غلطهای چاپی بسیار نیز بر متن افزوده شده است. در سالهای 1362 و 1392 نیز این دیوان به وسیلۀ انتشارات پیشرو و اقبال چاپ شده، امّا این دو چاپ هم بر پایۀ همان چاپ زندهیاد نفیسی است -هرچند که در آنها نامی از استاد برده نشده است! بههرروی، به دست آمدن دستنویسهایی کهن که در آن سالها در دسترس استاد نفیسی نبوده، تصحیح دوبارۀ این دیوان را بایسته و گریزناپذیر ساخته است.
نسخه پژوهی,تصحیح انتقادی,قرن هفتم و هشتم,اوحدی,سعید نفیسی
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1664.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1664_b31a63a66a933e1666aa02fb838599ef.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
20
41
2019
08
23
آیا گلستان سعدی مقامه است؟
165
194
FA
نجمه
حسینی سروری
عضو هیأت علمی، بخش زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید باهنر کرمان
n.hosseini@uk.ac.ir
علی
جهانشاهی افشار
عضو هیأت علمی، بخش زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید باهنر کرمان
ajahanshahiafshr@gmail.com
10.29252/kavosh.2019.1665
گلستان سعدی از مهمترین آثار نثر فارسی است که دیدگاه منسجم و واحدی درباب نوعشناسی آن وجود ندارد، امّا اغلب، از تأثیر مقامات بر سبک نگارش آن سخن گفتهاند و این امر، بر پژوهشهای دربارۀ گلستان نیز تأثیر گذاشتهاست. این مقاله، تلاشی است در جهت نوعشناسی گلستان سعدی و تصحیح خطای رایجی که گلستان را اگر نه مقامات، تقلیدی از اسلوب مقامهنویسی عربی میداند. به این منظور، ابتدا ضمن تعریف دقیق مقامه و ویژگیهای آن در سه سطح ساختار روایی، موضوع و درونمایه و انشای مقامات، روایتهای گلستان سعدی را از این زوایا مورد بررسی قرار میدهد. نتایج این بررسی نشان میدهد که گلستان سعدی، در هر سه سطح یادشده، با مقامات تفاوتهای آشکار و اساسی دارد و به این جهت، علیرغم شباهتهایی که در لحن بیان مطالب در مقامات و حکایتهای سعدی دیده میشود، نمیتوان گلستان را مقامه نامید. در ادامۀ بحث، ضمن برشمردن ویژگیهای حکایتهای اخلاقی، نشان داده میشود که گلستان سعدی، مجموعهای از حکایتهای اخلاقی است که در عین حال، با پیشنمونههای سنّتی این نوع حکایت تفاوتهایی دارد.
گلستان سعدی,مقامات,حکایت اخلاقی,ساختار روایی,شیوۀ انشاء
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1665.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1665_7aae4a5490bbcd0ca8b6c25607d07961.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
20
41
2019
08
23
تحلیل بینامتنی تلمیحات در شعر محمّدکاظم کاظمی
195
219
FA
محبوبه
ذوالقدر
کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی
sheidayshahr94@chmail.ir
رضا
چهرقانی
0000-0002-8060-3842
گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکده علوم انسانی دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین
chehreghani@hum.ikiu.ac.ir
سید علی
قاسم زاده
0000-0003-4433-9957
عضو هیأت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)
s.ali.ghasem@gmail.com
10.29252/kavosh.2019.1666
مطالعات بینامتنی یکی از رویکردهای مهمّ در پژوهشهای ادبی معاصر شناخته میشود. طبق نظریة بینامتنیّت، هر متن ادبی، بازخوانش و زایشی از آثار ادبی پیشین یا معاصر با خود است. با عنایت به این تعریف، میتوان تلمیح را یکی از مصادیق بارز بینامتنیّت تلقّیکرد. یکی از شاعرانی که به صورت گسترده از این آرایه در شعر خود استفاده کرده، محمّدکاظم کاظمی شاعر پرآوازة مقاومت افغانستان است که در این پژوهش شیوههای کاربرد تلمیح در اشعار او با روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. چنانکه نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد، تلمیحات شعر کاظمی غالباً در پیوند با موضوعها و متون دینی از قبیل قرآن، حدیث، تاریخ اسلام، قصص انبیاء و ... شکل گرفته و روابط بینامتنی بر مبنای قواعد سهگانة کریستوا میان متن حاضر و غایب، به صورت نفی جزئی، نفی متوازی و نفی کلّی بروز یافته است که در این میان نفی جزئی در اشعار کاظمی از بسامد بیشتری برخوردار است.<br /> <strong> </strong>
تلمیح,بینامتنیّت,شعر مقاومت افغانستان,محمّدکاظم کاظمی,ژولیا کریستوا
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1666.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1666_e6c149d8b3e9872627c3838ddf48702f.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
20
41
2019
08
23
بررسی شگردهای طنز موقعیّت در داستان مدیر مدرسه
221
248
FA
راضیه
فانی اسکی
0000-0001-5458-0926
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان
raziefani@yahoo.com
فیروز
فاضلی
استاد دانشگاه گیلان
drfiroozfazeli@yahoo.com
10.29252/kavosh.2019.1667
طنز موقعیّت طنزی برگرفته از تصویرها، تصوّرها و مفاهیم است که میتواند آمیزهای از رفتار، موقعیّت، صحنه و گفتار باشد. امّا محوریّت در اینگونه از طنز بر موقعیّت ایجادکنندۀ آن استواراست. طنز موقعیّت جایگاه ویژهای در ادبیّات داستانی دارد و از جمله در داستان «مدیر مدرسه»(1337) اثر جلال آلاحمد که نمونههایی از آن دیده میشود. او در این اثر فساد مالی و اخلاقی رایج در نظام آموزش و پرورش دهة سی را با زبان طنز به تصویر کشیده است.<br /> در پژوهش حاضر، تلاش میشود تا انواع موقعیّتهای طنزآمیز در داستان، شگردهای ایجاد آنها و بازتابهای اجتماعی آنها مورد بررسی قرار گیرد. با تفحّص در موقعیّتهای موجود در «مدیر مدرسه» میبینیم که عامل اصلی ایجاد موقعیّتهای طنزآمیز در این اثر طرح آن است؛ زیرا همواره موضوعات فرعی به جای موضوع اصلی پررنگ میشوند و حاشیهروی یا پررنگ شدن موضوعات فرعی به جای موضوع اصلی در طول داستان بسیار است. توصیف جلوة ظاهری اشخاص، شغل و شبکة ارتباطی بین آنها هم نقش مهمّی در شکلگیری خصوصیّات طنزآمیز اخلاقی اشخاص دارد. گذشته از این، صحنة دورافتادة یک مدرسه که فضای اصلی داستان است بهعنوان صحنهای عجیب علاوهبر خندهانگیزی، با ظرافت خاص، نظام آموزشی را نیز به سخره میگیرد.
جلال آلاحمد,طنز موقعیّت,داستاننویسی معاصر,مدیر مدرسه
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1667.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1667_d0510533c8f2f3e682a8656bc0e205f5.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
20
41
2019
08
23
نمادینگی اژدها در عرفان و دین و بنمایههای اساطیری آن
249
284
FA
نوش آفرین
کلانتر
گروه زبان و ادبیات فارسی. دانشکده ادبیات و علوم انسانی. دانشگاه لرستان. خرم آباد . لرستان
nooshinkalan@yahoo.com
طاهره
صادقی تحصیلی
هیات علمی دانشگاه
sadeghi.tahsili@yahoo.com
محمدرضا
حسنی جلیلیان
دانشیار دانشگاه لرستان
hasanijalilian@yahoo.com
علی
حیدری
استاد دانشگاه لرستان
heydari.a@lu.ac.ir
10.29252/kavosh.2019.1668
اژدها در اساطیر اغلب ملل، نقشهای مهمّی ایفا میکند و دارای دو سویۀ منفی و مثبت است؛ در نمادگرایی منفی، موجود اهریمنی، دیو خشکسالی و بازدارندة آبها، بلا و بیماری، هرج و مرج و آشوب ازلی است و در نمادگرایی مثبت، کارکردهایی چون مادر کائنات، نخستین آفریده که آفرینش بدان بستگی دارد، نخستین شهریار، آورندة باران، زایا، نامیرا، نیروی خورشید و پدیدآورندة فصول و شب و روز، نگهبان گنجهای مخفی، خداگونگی، درمان بیماری، عامل کشف راز و آگاهیدهندگی دارد. مفهوم اساطیری اژدها در دو وجهة مثبت و منفی به عنوان نیروی اصلی اهریمن(شیطان)، دشمن آفرینش انسان و عامل هبوط و رمز تجلّی حقّ در دینهای گوناگون نمود پیدا کرده است. در اغلب نحلههای عرفانی نیز شاهد کارکردهای نمادین اژدها هستیم. در مقالة حاضر، نگارندگان با هدف کاویدن ریشة نقشهای اژدها در عرفان و با استفاده از روش تحلیل محتوا، کارکردهای اژدها در اساطیر و عرفان را واکاوی نموده و به این نتیجه رسیدهاند که در عرفان، اژدها در چهرۀ منفی خود نماد نفس و در شکل مثبتش به عنوان مظهر طاعت و نیروی حق، رخ نموده است و با توجّه به پیشینۀ اژدها در اساطیر ملل مختلف: نمادینگی نفس در عرفان، ریشه در کارکرد اژدها در اساطیر، به عنوان نماد هرج و مرج، دشمنی حقیقت و جهل دارد و نمادینگی نیروی حقّ، از قداست و خداگونگی اژدها در اساطیر ملل مختلف، سرچشمه گرفته است.
اسطوره,ادیان,اژدها,دگردیسی,عرفان,نماد
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1668.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1668_378bb05cd0e3cb61feee585c003ccac4.pdf