دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
19
36
2018
05
22
آذر برزین در متون پهلوانی پس از شاهنامه
9
32
FA
رضا
غفوری
عضوهیئت علمی دانشگاه حضرت نرجس (س)
reza_ghafouri136@yahoo.com
10.29252/kavoshnameh.19.36.9
<strong>آذربرزین پسر فرامرز، یکی از یلان نامدار منظومههای حماسی پس از شاهنامه است. برای نخستین بار در بهمننامه است که آذربرزین بدون هیچ مقدّمهای وارد داستان میشود و پس از کینخواهی از بهمن، دیگر سخنی از او به میان نمیآید. در منظومههای دیگری مانند فرامرزنامۀ بزرگ و شهریارنامه، روایتهایی دربارۀ چگونگی آشنایی فرامرز با مادر آذربرزین آمده و در منظومۀ اخیر، حتّی آیندۀ آذربرزین نیز پیشبینی شده است. در برخی طومارهای نقّالی و برخی روایات شفاهی شاهنامه روایات متعدّدی از سرگذشت آذربرزین نیز هست که اگرچه در ساختار داستان با روایت بهمننامه برابری دارند، امّا افزودههای دیگری نیز در این دسته روایات دیده میشود که اگر ریشه در روایات کهن نداشته باشند، بیانگر شهرت داستانهای فرامرز و به تبع او فرزندش آذربرزین، در میان تودۀ مردم بوده است.</strong><br /> <strong>در این مقاله به بررسی مجموعه روایاتی که در ادب پهلوانی، دربارۀ آذربرزین از آغاز تولّد تا پایان زندگیش آمده میپردازیم؛ سپس نشان میدهیم که مهمترین خویشکاری آذربرزین در ادب پهلوانی ایران، نبرد با بهمن پادشاه کیانی است و پس از ادای این وظیفه، این پهلوان از صحنۀ داستانهای ملّی خارج میشود و به تبع آن، سیر روایات پهلوانی نیز به پایان میرسد.</strong>
آذربرزین,فرامرز,بهمن,شهریارنامه,فرامرزنامۀ بزرگ
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1172.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1172_0623abec37f2d1589d5835ed065b07ca.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
19
36
2018
05
22
مقایسة شعر «عشق بتان» رشید وطواط با شعر «ذخیرة» آپولینر
33
61
FA
نصرت الله
دین محمدی کرسفی
عضو هیات علمی
dnosratollah@yahoo.com
10.29252/kavoshnameh.19.36.33
<strong>کالیگرام</strong><strong>(Calligramme)</strong><strong>، نوعی شعر کانکریت</strong><strong>(Concrete poetry)</strong><strong>است که گیوم آپولینر(1918-1790)، شاعر فرانسوی، آن را برای اوّلینبار در ادبیّات فرانسه مطرح کرد و بنیاد نهاد. کالیگرام در زبان فرانسه، به معنای خطّاطی</strong><strong>یا نقّاشیخط</strong><strong> است. در اصطلاح ادبی، نوعی جریان شعری است که از ترکیب </strong><strong>سه هنر: نوشتار، گرافیک و خوشنویسی</strong><strong> ایجاد میشود. نوع چینش و ترکیب واژهها و جملات نوشتاری شعر کالیگرام، به گونهای است که یک تصویر گرافیکی مثل تصویر پرنده، درخت، گل، شمشیر، چهرۀ انسان و... را تشکیل میدهد. ضمناً متن شعر، با خطّ زیبای خوشنویسی نوشته میشود. در این مقاله، تلاش نگارنده بر این بوده که با نگرش تطبیقی، بین یکی از کالیگرامهای آپولینر با عنوان «شعر ذخیره» با نمونهای از شعرهای توشیح(مشجّر) رشیدالدّین وطواط با عنوان «عشق بتان» مقایسهای انجام دهد. اهمّیّت و ضرورت تحقیق، کشف و شناسایی مشابهتهای فرمالیستی</strong><strong>و همانندی</strong><strong>های گرافیکی میان ایندو گونة شعری از ادبیّات دو کشور متفاوت است که میتواند حکایت از روابط پنهان و پیدای هردو کشور داشته باشد. نتیجة سخن این است که دو شعر مذکور حدّاقل از چهار جهت با همدیگر شباهت شکلی دارند: 1- تجسّمی بودن هردو شعر 2- مشابهت محتوایی و مضمونی 3- آمیختگی هر دو شعر با هنر خوشنویسی 4- توجّه متوازن به بُعد شنیداری و گرافیکی هر دو شعر.</strong>
کالیگرام(نقّاشیخط),شعر توشیح(مشجّر),شعر کانکریت(تجسّمی),گیوم آپولینر,رشید- الدّین وطواط
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1173.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1173_e17706de08f55e2967c684c8a207fa88.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
19
36
2018
05
22
انتساب طریقالتّحقیق به حکیم سنایی
63
87
FA
جمال
احمدی
استادیاردانشگاه آزاد اسلامی سنندج
jahmady52@yahoo.com
سارا
زمانی
دانش آموخته کارشناسی ارشد
10.29252/kavoshnameh.19.36.63
<strong>حکیم سنایی غزنوی(529- 467 هـ) بدون تردید از استادان مسلّم شعر فارسی در قرنهای گذشته است. او اوّلین شاعری است که به صورت جدّی مباحث کلامی، حکمی و عرفانی را وارد شعر فارسی کرد. هم محتوای مثنوی را دگرگون کرد، هم محتوای قصیده و غزل را. شاید این گفته اغراق نباشد که در تاریخ شعر فارسی تا به امروز شاعران اندکی چون او توفیق این تغییر سبک را داشتهاند. همین مسئله باعث شد که آثار او، بویژه: </strong><strong>حدیقةالحقیقة</strong><strong>، قصاید و غزلیاتش، هم از لحاظ زبانی و هم از لحاظ فکری و محتوایی مورد استقبال و پیروی بسیاری از شاعران مطرح ادب فارسی، چون: نظامی، خاقانی، سعدی، عطّار و مولوی قرار بگیرد. با وجود پژوهشهای فراوانی که بر روی آثار سنایی صورت گرفته، هنوز ابهاماتی در زندگی، آثار و حوادث تاریخی حیات او وجود دارد. آثاری به او نسبت داده شده که در صحّت آنها تردیدهای جدّی مطرح است. یکی از آثار منتسب به سنایی، مثنوی طریقالتّحقیق است. فرضیة نگارندگان مقاله این است که این منظومه از آنِ سنایی نیست. با توجّه به دلایل گوناگون، از جمله منابع کتابخانهای و دلایل سبکشناسی، دلایل کلامی، وجود تناقض در ابیات آخر منظومه، چون مطرح شدن سال سرودن منظومه به صراحت براساس حساب جمل، مجرّد بودن سنایی و تأهّل صاحب طریقالتّحقیق، نتیجهای که از این پژوهش حاصل آمده گویای این نکته است که مثنوی طریقالتّحقیق به هیچوجه نمیتواند از آنِ سنایی باشد. و البتّه بدیهی است که نویسندگان این مقاله هیچ اظهار نظری دربارة سرایندة اصلی مثنوی طریقالتّحقیق نمیکنند؛ زیرا این کار، مستلزم پژوهشِ مستقلِّ دیگری است.</strong>
حکیم سنایی,طریقالتّحقیق,حدیقةالحقیقة,انتساب آثار,نقد تاریخی
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1174.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1174_fffd4fb4f8a335d10c22c0043df9aa6d.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
19
36
2018
05
22
توجّه به قرینههای همسان در تصحیح اشعار عربی خاقانی
89
111
FA
یوسف
اصغری بایقوت
دانشگاه جیرفت
yousofa1539@yahoo.com
10.29252/kavoshnameh.19.36.89
<strong>بخشی از دیوان خاقانی را اشعار عربی وی به خود اختصاص داده؛ این بخش به سبب فقدان تصحیح موفّق همچنان آشفته و غامض است. از مطالعۀ نسخههای خطّی و چاپی دیوان خاقانی بدین نتیجه میرسیم که ناسخان و مصحّحان در ضبط و گزینش مصاریع، عبارات و واژگان به قرینههای همسانِ آن که اغلب به شیوههای مختلفی در بیتی یا ابیاتی و یا در دیگر آثار شاعر تکرار و نمود یافته است؛ توجّه و عنایتی نداشته و از این روی ضبطهای نامعتبر و گزینشهای غلط را در تصحیحات خود وارد کردهاند. مراد از قرینههای همسان هرگونه قرینهای است که بتواند ذهن ما را بهسوی قرینۀ دیگر سوق بدهد. این قرینه از ساختارهای یکسان نحوی و صرفی گرفته تا صناعات ادبی نظیر: ترصیع، موازنه، انواع جناس، طباق، مراعاتالنّظیر و لفّ و نشر و... قابل تعمیم است. پژوهش حاضر با عنایت به این قرینهها، ابیاتی را که دقیق نقل نشدهاند، نقد و بررسی میکند و صورت صحیح آنها را نشان میدهد.</strong>
خاقانی,اشعار عربی,تصحیح انتقادی,قرینههای همسان
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1175.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1175_415e22c188adc96e5acb0c2760634b4f.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
19
36
2018
05
22
کیفیّت بازتاب آپوکالیپس در گذار از عصر اسطوره به حماسه
113
142
FA
فتانه
صادقیان
دانشجوی دکتری دانشگاه قزوین
f_sadeghian@yahoo.com
محمد شفیع
صفاری
عضو هیئت علمی دانشگاه قزوین
msh.saffari@yahoo.com
سید علی
قاسم زاده
0000-0003-4433-9957
عضو هیئت علمی دانشگاه قزوین
s.ali.ghasem@gmail.com
10.29252/kavoshnameh.19.36.113
یکی از مؤلّفههای مشترک متون دینی و عرفانی «مکاشفه» یا «آپوکالیپس» است. بازتاب آپوکالیپس در خلال متون دینی، حماسی، عرفانی و اساطیری ملل مختلف نشانة حضور ژرف و نقش کمنظیر عناصر ماورای طبیعی در ایجاد پیوندهای ناگسستنی میان آثار کهن دینی و عرفانی و اسطورهای است. مشابهتهای کتب مقدّس جهان؛ از جمله کتاب مقدّس(عهد قدیم و عهد جدید)، آثار خلّاق صوفیانه و عرفانی مثل مثنوی مولانا، اشعار شاه نعمتالله ولی و حتّی اشعار سهراب سپهری، همچنین کتابهای دینی- اسطورهای زرتشتیان و متون حماسی از جمله شاهنامه و ایلیاد و... در پرداخت یکسان و مشابه به حوادث آینده و گاه گذشتهمحور، گواه این همبستگی یا مشابهت ساختاری است. نظر به نقش حیاتی این عنصر در ایجاد پویایی و ماندگاری آثار خلّاق، این جستار توصیفی- تحلیلی تلاش میکند به فرایند گذار آپوکالیپس از اسطوره به حماسه بپردازد. هدف از این پژوهش، کشف بنمایههای آپوکالیپسی در متون اسطورهای حماسی ویافتن وجوه شباهت و تفاوت در نوع عملکرد این عنصردر متن است که میتواند کلیدی برای فهم پیچیدگیها و گشایش گرههای درون متون اساطیری و حماسی باشد. از نتایج تحقیق برمیآید که توجّه به وجوه آپوکالیپسی متون حماسی، آبشخور اسطورهای متون حماسی را بیش از پیش برملا میسازد. با این حال، هرچه از عصر اسطورهای به عصر حماسی نزدیک میشویم، عناصر متافیزیکی، چون مکاشفات پیشگویانه، صورتی عقلانیتر و انتزاعیتر مییابند. وجود جنبه های اساطیری به شکل کم رنگتر و محدودتر در حماسه آشکار میگردد. همچنین عنصر آپوکالیپس در شاهنامه و گرشاسبنامه قویتر و متنوّعتر نمود مییابد؛ ولی در کتب اساطیری و حماسی غرب چون اِنهاید، ایلیاد و ادیسه ابزار و اسباب کارکردهای آپوکالیپسی در دست خدایان و الهگان است و در بهشت گمشده با فضایی کاملاً متفاوت موارد پیشگویی و پسگویی بیشتر رویکردی آخرالزمانی و شهودی دارند.
اسطوره,حماسه,آپوکالیپس,پیشگویی,پسگویی,مکاشفه
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1176.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1176_3fbcdc9ee6d9f14653c6ee669d9e5e89.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
19
36
2018
05
22
تحلیل پرسشمحور شعر «هنوز در فکر آن کلاغم» احمد شاملو
143
203
FA
بتول
واعظ
دانشگاه علامه طباطبایی
batulvaez@yahoo.com
محمد رضا
حاجی آقا بابایی
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
10.29252/kavoshnameh.19.36.143
<strong>تفسیر و تحلیل شعر، فرآیندی است که تنها با بررسی زبانی و بلاغی و یا در چارچوب یک نظریّة ادبی به صورت مجزّا نمیتوان به فهم جامع و حداکثری از آن دست یافت. تفسیر و تحلیل شعر، زمانی دشوارتر می</strong><strong></strong><strong>شود که با شعری ناب و هنرمندانه روبهرو می</strong><strong></strong><strong>شویم. در مواجهه با چنین شعری، ابهام هنری موجود در نظام معنایی- ساختاری شعر، افق فهم خوانندة مفّسر را با دشواری خوانش و ارائة تحلیلی منسجم رو بهرو می</strong><strong></strong><strong>کند. برای تحلیل دقیق چنین متونی به روشی نیاز است که بتواند از تمام ابعاد متن پرسش کند و پاسخ را در بافت زبانی و موقعیّتی متن بیابد و تحلیلی منسجم و قانعکننده از متن ارائه دهد. در این مقاله، شعر «هنوز در فکر آن کلاغم» احمد شاملو بر اساس چنین شیوهای مورد بررسی قرار گرفته و مشخّص شده است در این شعر، شاعر با بهرهگیری هنرمندانه و دقیق از عناصری چون واژهها، ترکیبات، ابهامهای شاعرانه، نمادها و ایجاد تقابلهای مفهومی در پی بیان این اندیشه است که صداها و اندیشههای تازه در جوامع ایستا از سوی متحجران و خشکمغزان همچون بانگ شوم کلاغان، ناخوش و گوشخراش است. این شعر به گونهای بیانگر تقابل سنّت و حامیان آن با نوآوری و پیروان آن است.</strong>
تحلیل متن,الگوی پرسشمحور,احمد شاملو,شعر کلاغ
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1177.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1177_90356e39c2008bcbe7028e25988f0630.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
19
36
2018
05
22
تحلیل ساخت و معنا در مصباحالهدایه و نسبت آن با گفتمان عرفانی
205
171
FA
عبدالمجید
محققی
null
عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج
mohagheghiabdolmajid@yahoo.com
فاطمه
حیات داودی
دانش آموخته کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه یاسوج
hayatdavoodi.fatemeh@gmail.com
میترا
اکبرزاده
دانش آموخته کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد واحد بوشهر/ مدرس دانشگاه آزاد بوشهرواحد سما
akbarzade.nasim@yahoo.com
10.29252/kavoshnameh.19.36.171
<strong>سخنکاوی و تحلیل گفتمان به تجزیه و تحلیل پیوندهای درونی متن که ساختار آن را تشکیل میدهد، میپردازد. در درک این پیوندهای درونی، تحلیل ساختار و هماهنگی معنایی اجزا و عناصر متن ضروری است؛ زیرا منجر به خوانش عمیق اثر ادبی میشود. برای رسیدن به این هدف نگارندگان به بررسی ساخت متنی مصباحالهدایه که از جمله متنهای ادبی گفتمانمدار برجستة قرن هشتم ه.ق و نثر آن آراسته به گفتمان عرفانی است، در دو مقولة ساخت مبتدا- خبری و انسجام پرداختهاند. در مبحث ساخت مبتدا- خبری نشان دادهاند که ساختار به کارگیری اطّلاعات در این کتاب دارای انعطافپذیری زیادی نیست؛ امّا فضای حاکم بر آن فضای حرکت و سلوک است. پیام اصلی نویسندة کتاب نیز این است که دینداری</strong><strong>–</strong><strong>یعنی همان اصل اساسی- ای که برای سلامت جامعة قرن هشتم -که دچار انحطاط اخلاقی و فساد شده و از دین فاصله گرفته- از ضروریّات است. در مبحث انسجام نیز به بررسی متن در سه بخش دستوری، واژگانی و پیوندی پرداخته شده؛ در بخش دستوری کارکردهای انسجام عبارتند از ارجاع، جانشینی و حذف که کاربرد فراون آن در متن باعث جلوگیری از ملالت و دلزدگی در خواننده و همچنین ترغیب وی برای خواندن متن شده است. در بخش انسجام واژگانی نیز تکرار و همآیی که نقش مهمّی در القای معانی، زیباییآفرینی، تأثیرپذیری بیشتر و همچنین یکپارچگی معنای متن و زنجیرة انسجامی آن دارند، تبیین گشتهاند. در مبحث عناصر پیوندی ادوات پیوندی بین جملات متن در عوامل ربط افزایشی، سببی، تقابلی و زمانی تشریح شده است و در نهایت این نتایج به دست آمده که بسامد مؤلّفههای افزایشی و سببی بیشتر از سایر عوامل پیوندی کاربرد دارد که این خود میتواند به دلیل تأثیرپذیری از موضوع مورد بحث و همچنین اقناع مخاطبان باشد. روش کار در این مقاله دستور کار مایکل هالیدی و رقیّه حسن است.</strong><br /> <strong> </strong>
گفتمان عرفانی,ساخت و معنا,متون ادبی,مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه,انسجام دستوری
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1178.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1178_b150c42f0ac019e96d3a83cd36635af2.pdf
دانشگاه یزد
کاوشنامه زبان و ادبیات فارسی
2645-453X
2645-4548
19
36
2018
05
22
بررسی انواع روابط بینامتنی اشعار احمد عزیزی و قرآن کریم
207
231
FA
فرنگیس
شاهرخی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی
f.shahrokhi10@yahoo.com
اسماعیل
صادقی
عضو هیئت علمی دانشگاه شهرکرد
sadeghisma57@gmail.com
محمدرضا
سنگری
عضو هیئت علمی دانشگاه دزفول
10.29252/kavoshnameh.19.36.207
<strong>بررسی تأثیرپذیری شاعران از متون دیگر، از جذّابترین مقولههای نقد ادبی است. شعر عزیزی از رهگذر تأثیرپذیری از قرآن و سرشار بودن از پشتوانههای قرآنی از عناصر و مناسبات بینامتنی فراوانی برخوردار است که با توجّه به رویکرد بینامتنیّت قابل مطالعه است. در این پژوهش با بهرهگیری از روش تحلیلی-تطبیقی در صدد بودهایم تا به بررسی وجوه همسانی و تأثیرپذیری عزیزی از قرآن کریم و چگونگی بازتاب واژهها، تعبیرات، ترکیبات، مفاهیم و مضامین قرآن کریم در شعر او بپردازیم و سرانجام به این نتیجه دست یافتهایم که از میان انواع روابط میان متنی، رابطة اشعار وی با قرآن کریم از نوع دروننشانهای، درون-فرهنگی، بینامتنی قوی و درزمانی است و از حیث فنّی و هنری دارای رابطة کامل متنی، کامل تعدیلی، جزئی، واژگانی، مفهومی و تلمیحی است. از این میان، رابطة واژگانی و تلمیحی بارزترین نوع همحضوری دو متن مورد بررسی است.</strong>
قرآن کریم,احمد عزیزی,بینامتنیّت,شعر انقلاب اسلامی
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1179.html
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_1179_dac00fb347b59005c814c05a1974da6c.pdf