ORIGINAL_ARTICLE
انتساب کتاب دستورالوزاره به خواجه نظام الملک یاعدنی طوسی
کتاب دستور الوزاره به زبان فارسی و به نثری استوار در سه فصل تحریر و تنظیم یافته است: مقدّمه در احوال خواجه نظام الملک، فصل اوّل در تحریض فرزند خواجه به ترک وزارت و مخاطرات آن، فصل دوم در آداب وزارت. دستور الوزاره به رغم رواج و شهرت آن که خود موجب استنساخ بسیار فراوان از آن شده با ابهاماتی همراه بوده است: از جمله دربارة نویسنده یا نویسندگان، زمان تألیف، اختلاف گستردة کاتبان در ضبط نام کتاب و مؤلّف و.... نگارنده در این مقاله کوشیده است، از میان انبوه دادههای ضدّ و نقیض به رأی معقول و مقبولی در این زمینهها دست یابد. در این مقاله، برای اوّلین بار با استناد به محتوای کتاب، تصریح یکی از نسخ و نیز کتابهای دیگر ثابت شده که نویسندة این اثر برخلاف ادّعای بسیاری از کاتبانِ نسخههای آن و نیز محققّان معاصر، نویسندهای به نام مولانا عبدالوهاب عَدْنی طوسی (نیمة قرن هشتم) بوده است.
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_370_c57023973eaab77b95a16447401e75ff.pdf
2014-09-23
9
44
دستور الوزاره
خواجه نظام الملک
عبدالوهاب عدنی طوسی
نثر قرن هشتم
اندرزنامههای فارسی
محمد رضا
ملک ثابت
m_sa35@yahoo.com
1
مربی دانشگاه آیت الله حایری میبد
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نقد پسااستعماری داستان بلند «سرگذشت کندوها» نوشتة آل احمد*
ادبیّات داستانی معاصر، عرصة بازتاب جریانهای فکری موجود در جامعه بهشمار میآید. با وجود تنوع مکاتب داستاننویسی در جهان و تأثیر و تأثّر آنها از یکدیگر، نمیتوان حضور جریانهای بومی را در کشورهای شرقی نادیده گرفت. شکلگیری گفتمان پسااستعماری در تقابل با بنیان تفکر غربی، یکی از آنهاست. درحقیقت، گفتمان ضدّاستعماری استعمارزده، تلاشی در جهت واسازی تقابل «خود/ دیگری» نگرش غربی؛ یعنی تخریب بنیان تفکرِ «دیگری» پنداشتن جوامع شرقی و برتر انگاشتن«خودِ غربی»است. جلال آلاحمد را بایست یکی از نمایندگان پیشگام (آوانگارد)این گفتمان در ایران بهشمار آورد؛ چنانکه رویکرد او در عرصة نوشتار پسااستعماری، در آثار غیرداستانی «در خدمت و خیانت روشنفکران» و«غربزدگی» به اوج خود میرسد. با وجود اشارات محققان به استعمارستیزی آثار جلال، هنوز این گفتمان برجسته، در آثار داستانی او، علمی و عملی نقد نشده است. این پژوهش به شیوهای توصیفی-تحلیلی با کاربست نظریة پسااستعماری تلاش میکند به مسألههایی از این دست پاسخ دهند: «کیفیت انعکاس گفتمان پسااستعماری آلاحمد در داستان بلند «سرگذشت کندوها» چگونه است و چه اهدافی را دنبال میکند؟»؛ «نگرش تقابلی آل احمد با گفتمان غربی، ناظر برکدام وجه است: سیاسی-اجتماعی یا فرهنگی؟». مطابق نتایج این پژوهش، نشانههای درون و برونمتنی گواه پسااستعماری بودن متن داستان «سرگذشت کندوها»ست. آلاحمد در این اثر سمبلیک، استقلال فرهنگی را مقدمة استقلال سیاسی- اقتصادی ایران پس از کودتای 28 مرداد میداند. سرگذشت کندوها با ترویج گفتمان بومیِ «بازگشت به سنّت و خودیابی هویتی و معرفتی»، تلاش آلاحمد را در واسازی طرح تقابلی غرب/شرق نشان میدهد؛ کوششی که ناظر بر برانگیختگی عمومی برای رهایی ملّت ایران از ایدئولوژیزدگی و تقدیرگرایی ناشی از حضور استعمار و استثمار در دهة چهل است.
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_371_7b722cd65e5619ad6961bc6407535b2c.pdf
2014-09-23
45
73
داستان نویسی معاصر فارسی
نمادگرایی سیاسی
سرگذشت کندوها
جلال آل احمد
نقد پسااستعماری
سید علی
قاسم زاده
s.ali.ghasem@gmail.com
1
استادیاردانشگاه قزوین
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی کهن الگوی سایه در شاهنامه *
کهن الگوی سایه یکی از مهمترین موضوعات نظریة یونگ است. یونگ، سایه را جنبة منفی و حیوانی شخصیّت و چکیدة صفات ناخوشایندی میداند که با قوانین و قواعد زندگی خودآگاهانه مناسبتی ندارد و انسان مدام آنها را پنهان میکند. انسان برای رسیدن به کمال و تمامیّتی که یونگ آن را تفرّد مینامد، باید سایه را بشناسد و بدون آنکه آن را سرکوب نماید، آن را کنترل کند. در این پژوهش، کهن الگوی سایه در شاهنامه مورد بررسی قرار میگیرد و مصادیق بارز آن یعنی ضحاک و دیو سپید رمز شناسی میشود. همچنین به جنبههای مثبت و منفی سایه و نقشی که در ایجاد انرژی روانی دارد و به ابعاد فردی و اجتماعی این کهن الگو پرداخته میشود. و به این نتیجه میرسد که اگرچه سایه جنبة تاریک و تیرة روان است امّا در بعد مثبت خود میتواند تقابل با خودآگاه قهرمان بپردازد و با تضاد و تقابل با آن منشا انرژی روانی و باعث تلاش قهرمان شود.
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_372_459187b509eea00a5644b7651cd81be3.pdf
2012-08-22
77
102
شاهنامه
یونگ
کهن الگو
سایه
نقد روانشناسانه
اشرف
خسروی
a_khosravi_f@yahoo.com
1
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان
LEAD_AUTHOR
محمود
براتی
mbk.ui.ac.ir@yahoo.com
2
دانشیار دانشگاه اصفهان
AUTHOR
سیده مریم
روضاتیان
rozatian@yahoo.com
3
استادیار دانشگاه اصفهان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
کمال در مشرب عرفانی عزیزالدین نسفی *
از آنجا که دستیابی به کمال، همواره مهمترین و متعالیترین مقصد اهل معرفت بوده است، هر یک از آنان کوشیدهاند تا کمال را تعریف کنند و ویژگیهای اصحاب کمال را برشمارند. عزیز بن محمّد نسفی، عارف قرن هفتم هجری، از جمله نویسندگانی است که دربارۀ این موضوع به تفصیل سخن گفته و با طرح آرا و دیدگاههای تازهای در این باب، به تبیین ابعاد مختلف کمال انسانی، همچون راههای رسیدن به این مقصد، موانع و حجابهای راه و «بلوغ و حریّت» -که از اصطلاحات بدیع وی است- پرداخته است. این نوشتار در پی حلّ تناقضات کلامی نسفی در برخی آراء وی از جمله التزام بلوغ با حرّیت- که در جایی بر لزوم همراهی این دو تأکید میکند و در جای دیگر از انسان آزاد نابالغ سخن به میان میآورد- به اثبات این نکته میپردازد که وی با در نظر گرفتن دو نوع حرّیت، پایۀ علم را از پایۀ کمال به عنوان اساس و زیربنای حرّیت جدا میسازد، چنانکه جایگاه دانای آزاد از مقام کامل آزاد مستقل و متمایز میگردد. علاوه بر آن، نسفی با جدا ساختن مقام «کاملان مکمل» از «کاملان» و اختصاص آن به انبیا و اوّلیای الهی و ورود به بحث پراهمّیّت نبوت و ولایت این مبحث را در دو محور اصلی تفّوق ولی بر نبی یا نبی بر ولی تبیین میکند که تحلیل و گرهگشایی از این تفّوق معمّاگونه در این مقاله در قالب تفّوق ولایت بر نبوت از یک سو و تفّوق نبی بر ولی از سوی دیگر تعیینکنندۀ دیدگاه حقیقی او در این موضوع است؛ چنانکه ارزیابی و تحلیل کلیتی از ویژگیهای انسان کامل نزد وی و نیز آراء او دربارۀ معاد اصلی کاملان تحت عنوان «عقل» یا «مقام معلوم»، به ما در تشخیص و تشریح بینش خاص او مدد میرساند. در پایان با بیان وجوه تمایز اندیشۀ نسفی با دیگران در موضوع کمال در ابعادی چون جامعیّت و انسجام دیدگاهها، ابداع اصطلاحات تازه، ذکر مراحل دوگانه برای سلوک، تبیین غایت کمال حقیقی در مقام رؤیت کماهیِ اشیاء برای سالکان و بالأخره رویکرد جدید او به علم و حکمت به عنوان مهمترین شرط رسیدن به کمال، جایگاه خاصّ این عارف بزرگ در تبیین و پردازش این موضوع عرفانی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_373_0849b4d78137ee8f5b6acf0b6d44e0f9.pdf
2014-09-23
103
146
کمال
نسفی
بلوغ و حریّت
ولایت و نبوت
انسان کامل
آرزو
ابراهیمی دینانی
e.d_arezoo@yahoo.com
1
دانشجوی دکتری گیلان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تقابلهای معنایی در اشعار اقبال لاهوری
تقابل معنایی یکی از لوازم و عناصر بنیادین در بررسی معناشناختی و ساختاری آثار ادبی است که در قالب الگویی منسجم و نظاممند به کار گرفته میشود. درک این نظام و طرح اصلی که شبکهای سازمان یافته را تشکیل میدهد کمک شایانی به شناخت جهان ذهن و زبان شاعر میکند. اگرچه این ساختار در زبان اقبال لاهوری از انسجام و یکپارچگی زبان شاعران ردة نخست زبان و ادبیات فارسی همچون حافظ و مولانا برخوردار نیست، امّا به سبب پیروی و تأثیرپذیری از بزرگانی چون مولوی در وزن و زبان و اندیشه، این ویژگی زبانی در شعر او پررنگ و برجسته شده است. بررسی دیدگاه پیروان مکتب ساختارگرایی و نظریة تثبیت قطبهای دوگانه روش کار قرار گرفت. بر این مبنا ریشههای اندیشة تقابلی و نیز شبکة مضامین متقابل در کلّیّات اقبال بررسی شد و سرانجام شبکة نظام مند تقابلهای معنایی کلّیّات او به تصویر کشیده شد. در کلّیّات اقبال لاهوری چندین حوزة تقابلی وجود دارد که هر یک در ردة مفاهیم ارزشمند و بی ارزش، کفر و ایمان، خودی و بیخودی، عرفانی، عاشقانه قابل بررسی است. drFiroozfazeli@yahoo.com
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_374_fd45670c6845c85e91fdca019218f125.pdf
2014-09-23
147
166
تقابل معنایی
مضامین متقابل
ساختارگرایی
اقبال لاهوری
هدی
پژهان
hoda.pezhhan@gmail.com
1
دانشجوی دکتری دانشگاه سیستان و بلوچستان
LEAD_AUTHOR
فیروز
فاضلی
mff@yahoo.com
2
دانشگاه گیلان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
آفرینش طنز و مطایبه در کلیله و دمنه*
کلیله و دمنه از قدیمترین نمونههای افسانه تمثیلی (فابل) است. فابلها قصّههایی کوتاه با شخصیّتهای جانوری هستند که مانند انسان حرف میزنند و رفتار میکنند. فابلها همچنین با نشاندادن برتریها یا ضعفهای اخلاقی انسانها و مناسبات میان آنها، در قالب شخصیّتهایی که از میان جانوران انتخاب میشوند، درسهایی انسانی را به مخاطب یادآوری میکنند. تقلید مسخرهآمیز رفتار آدمی و نسبتدادن آن به حیوانات، یکی از شیوههای اساسی آفرینش طنز است و به این اعتبار، کلّیت متن کلّیله و دمنه را میتوان در ردۀ آثار مطایبهآمیز و بویژه طنزهای اخلاقی و اجتماعی قرارداد که راویان آن از شگرد حیواننمایی انسان برای مطرحکردن انحطاط اخلاقی و اجتماعی نوع بشر و نیز مردمان زمانه خود بهره میبرند. علاوه بر شیوۀ طنزپردازی در کلّیت اثر که مبتنی بر حیواننمایی است، راویان کلّیله و دمنه از شگردهای دیگری نیز برای خلق وضعیّت مضحک بهره بردهاند. شگردهایی مثل پایان غیرمنتظره، واژگونگی موقعیّت و یا حضور شخصیّت مضحک، ابله یا زیرک، در ماجرا که با حسابگریهای ناشیانه و نتیجهگیریهای نادرست و یا ترفندهای زیرکانه و پیشبینیهای درست خود و ... ماجرایی خندهدار را خلق میکنند. بررسیها بیانگر آن است که بسامد طنز بیشتر از هزل است و در آفرینش مطایبه، از حضورشخصیت ابله به مراتب بیش از خلق موقعیّت مضحک استفاده شده است.
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_375_620ffdaa717e0698e5e73a91ea3f6d50.pdf
2014-10-07
167
200
کلیله و دمنه
مطایبه (هزل
هجو
طنز)
فابل (افسانه تمثیلی)
شگردهای خلق وضعیّت مضحک
نجمه
حسینی سروری
hosseini.sarvari@gmail.com
1
استادیار دانشگاه شهید باهنر کرمان
LEAD_AUTHOR
یحیی
طالبیان
ytalebian@gmail.com
2
استاد دانشگاه علامه طباطبایی
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی و تحلیل عناصر داستان در چند داستان بازنویسی شده از شاهنامه برای نوجوانان*
شاهنامه فردوسی از شاهکارهای ادبی جهان و بزرگترین میراث فرهنگی ایرانیان است. این کتاب آکنده از مسایل و آموزههای اخلاقی، فرهنگی و تربیتی است. بهرهمندی از این مفاهیم و آموزهها تنها مختص گروه خاصی از جامعه (بزرگسالان) نیست بلکه نوجوانان برای آشنایی با هویت ملی خود به پیوند عمیقی با شاهنامه نیاز دارند. شاهنامه، نوجوانان را با تمدن، فرهنگ و گذشته پر افتخار کشور خویش آشنا میسازد. این آشنایی و ارتباط درگرو انجام بازنویسیهای مناسب و خلاق از این اثر ارزشمند است. هدف این پژوهش بررسی و مقایسه چند متن بازنویسی شده(ساده و خلاق) از شاهنامه فردوسی، از دیدگاه اصول مهم داستانی (طرح، شخصیتپردازی، درون مایه، زاویه دید، صحنهپردازی) برای ارزیابی تفاوتها و شباهتهای ساختاری متن اصلی با متن بازنویسی شده و دست یافتن به اصول و شیوههای بازنویسی خلاق و مناسب برای گروه سنی نوجوان است.
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_376_02e1cb46476e5c8f5ab0afab0518808a.pdf
2014-09-23
201
239
شاهنامه
بازنویسی متون کهن
عناصر داستان
ادبیات کودک و نوجوان
سجاد
نجفی بهزادی
s.nbehzadi@gmail.com
1
دانشجوی دکتری دانشگاه شهر کرد
LEAD_AUTHOR
جهانگیر
صفری
safari_706@yahoo.com
2
دانشیار دانشگاه شهر کرد
AUTHOR
مسعود
رحیمی
3
استادیار دانشگاه شهر کرد
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
آسیب شناسی نظام تربیّتی خانقاهی صوفیه*
یکی از مباحث مهمّ زندگی اجتماعی صوفیه در قرن ششم ، آداب مریدی و مرادی و به طریق اولی اعتقاد به ولایت پیران است. «مرید» یا سالک نوپا «مراد» یا شیخی را در خانقاه برای تعلیم و طیّ طریق مییافت تا با قرار دادن روح و جسم خود در اختیارآن استاد و تلمّذ نزد اوراههای وصول به حقیقت الهی را دریابد. این نظام تربیّتی علیرغم دستپروردههای کمال یافته ای که به جامعۀ بشری عرضه کرده است ، در بسترهای اجتماعی گوناگون و دورههای مختلف، با فاصله گرفتن از اهداف صوفیان راستین، انحراف و کژرویهایی را نیز شاهد بوده، زبان انتقاد بسیاری را برانگیخته است. این تحقیق، به بررسی آن دسته از شیوههای تربیّتی صوفیه که منجر به فاصله گرفتن برخی صوفیان متأخر از مشی و مرام صوفیان متقدم گشت،میپردازد و محدودۀ مورد مطالعه، مجموعه اقوال مشایخ، مندرج در متون معتبرمنثور و منظوم صوفیه از قدیمترین ایّام است تا از این رهگذر، بن مایههایی که به سرسپردگی و انحراف عقیدتی ساده دلان و سوء استفادۀ نیرنگبازان و صوفی نمایان در قرنهای بعدی منجر گشت، آسیب شناسی گردد. فرضیۀ تحقیق مبتنی بر آن است که هرچند صوفیان در قرون اوّلیّه با خلوص به وادی عرفان و تصوّف گام نهاده بودند، ولی وجود مؤلفههایی در سنّت عرفانی صوفیه که نظام تربیّتی بستۀ رابطۀ مرید و مراد را تعیین میکرد،موجب شد که صوفیان از مسیر اصلی فاصله گیرند. در حقیقت، نظام تربیّتی صوفیان هستۀ اوّلیّۀ انحراف را در بطن خود داشت. زیرا با سرسپاری مرید به تعالیم مراد، وی در نظامی استبدادی و بی چون و چرایی قرار میگرفته که کرامت انسانی اوبه فراموشی سپرده میشده است و اختیار اعمال و آزادی اراده ازوی سلب میگردیده است. چنین شیوهای با اصول اساسی اسلام مباینت دارد. واژگان کلیدی: مرید، مراد، صوفی نمایان، آسیب شناسی، خانقاه، نظام آموزشی صوفیه.
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_377_03f1814b92259a0a1a0438c1cdf86a48.pdf
2014-09-23
241
270
مرید
مراد
صوفی نمایان
آسیب شناسی
خانقاه
نظام آموزشی صوفیه
مریم
شعبانزاده
shabanzadeh_m@yahoo.com
1
استادیار دانشگاه سیستان و بلوچستان
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
«فرایند فردیّت» در حماسۀ بهمن نامه*
در روانشناسیِ تحلیلی ِ یونگ، روان، به سه بخشِ: خودآگاه، ناخودآگاهِ فردی و ناخودآگاهِ جمعی تقسیم میگردد. ناخودآگاه جمعی، مربوط به یک فرد نیست بلکه بین همۀ مردم، از نژادها و فرهنگهای مختلف، مشترک است. این ناخودآگاه جمعی، مخزنی است برای کهن نمونهها، که از ادوار کهن، نسل به نسل به ما رسیده است. یکی از این کهن نمونهها که جایگاهی بس ویژه، در مکتب روانشناسی تحلیلیِ یونگ دارد، «فردیّت» یا «تفرّد» است. رشد و بالشِ این کهن نمونه در فرد، باعث میگردد که شخص به تمامیّت و یکپارچگی روانی دست یابد و به نوعی خود شناسی نائل آید؛ و این «خودشناسی» و «فردیّت» هنگامی رخ میدهد که فرد، فقط به بخشِ خودآگاهِ روانِ خویش توجّه ننماید، بلکه سفری نیز به عالم ناخودآگاهیِ خویش داشته باشد و با عناصر ناشناختۀ آن روبهرو گردد، و در فرجام، میانِ خودآگاه و ناخودآگاهِ خویش، سازش و آشتی برقرار نماید. بهمن نامۀ حکیم ایرانشاه بن ابی الخیر، یکی از داستانهای اسطورهای و حماسی است که در بخش سوم آن، قهرمان داستان، بهمن، با قدم نهادن به عالم ناخودآگاهی و توجّه به پیغامهایِ «خود» )(Self، به یکپارچگی و تمامیّت روانی دست مییابد و به اصطلاح روانشناسان، به « فردیّت» میرسد. وی برای رسیدن به فردیّت، مراحلی را پشت سر مینهد، که در این جستار، از دیدگاه روانشناسیِ تحلیلیِ یونگ، به آن پرداخته میشود.
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_378_19db8e22360b1e6d114dbb27308b9b54.pdf
2014-02-20
271
300
ناخودآگاه جمعی
کهن نمونه
بهمن
فردیّت
بهزاد
اتونی
behzad_atooni@yahoo.com
1
دانشجوی دکتری دانشگاه بوعلی سینا همدان
LEAD_AUTHOR
مهدی
شریفیان
drmehdisharifian@gmail.com
2
دانشیار دانشگاه بوعلی سینا همدان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
شخصیّت شناسی کاووس در شاهنامه
زندگی کاووس کیانی در شاهنامه با داستانهایی چون داستان زادهشدن رستم، جنگ مازندران و هفتخوان رستم، داستان رستم و سهراب، و داستان سیاووش گرهخورده؛ و در میان دههزاربیت به صورت پررنگ و کمرنگ ترسیم شدهاست. جستجوی دقیق در این ابیات موجب میشود که خصوصیّات و بازتابهای شخصیّتیکاووس بخوبی نمایانشود. مسلّماً با دستهبندی و ارزیابیاین ویژگیها، آسانتر میتوان به لایههای درونی شخصیّت وی نفوذ کرد. آنچه کاووس را با سایر پادشاهان شاهنامه متفاوت ساخته، جلوههای متضاد شخصیّتی ویاست: از سویی اهوراییصفت، دارای فرّۀ ایزدی، و اهل کاوش و نیایش، و از دیگر سو اهریمنیخو، خودکامه، جنگطلب و کمخرد است. برخی از صفتهای نسبت داده شده به کاووس تنها صفت وی نیست و اغلب شاهان شاهنامه این ویژگیها را دارند در حالی که برخی از صفات، مخصوص کاووسشاه است. اشارۀ مختصر به هر دو دستۀ صفات برای روشنتر شدن ابعاد شخصیّتی کاووس در شاهنامه ضروریاست و این صفات را میتوان به دو دستۀ عام و خاص تقسیمکرد. به علاوه برخی از این صفات مثبت و اهورایی و برخی منفی و اهریمنی است. از اینرو نیز میتوان صفات کاووس را با کمی اغماض، به دو دستۀ مثبت و منفی تقسیمکرد. در این پژوهش، ابتدا صفات مثبت شخصیّت کاووس، سپس صفات منفی وی مورد ارزیابی قرار میگیرد. در پایان، در جدولی جداگانه به عام و خاص بودن این صفات مثبت و منفی اشاره میشود. * تاریخ دریافت مقاله: 10/06/1390 تاریخ پذیرش نهایی: 25/02/1391 1- نشانی پست الکترونیکی نویسنده: deargoli@gmail.com
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_379_c48b81484f346be4296bd5a4e0af5625.pdf
2014-03-11
301
339
کاووس
شاهنامۀ فردوسی
شخصیّتشناسی
فرّۀ ایزدی
دیو
مجتبی
گلی آیسک
deargoli@gmail.com
1
دانشجوی دکتری و مربی سازمان سما (وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی)_ واحد مشهد
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیل روانشناسانۀ آموزه های مثنوی جمشید و خورشید بر رشد روانی مخاطبان کودک و نوجوان
این مقاله جستاری تحقیقی در مورد تأثیر داستان جمشید و خورشید، اثر سلمان ساوجی، بر رشد روانی کودکان و نوجوانان است. قصّههای عامیانه یکی از گونههای غنی و محبوب در ادبیّات هر قوم و ملّتی است که از پایگاه محکمی در میان مردم برخوردار هستند. هدف این مطالعه بررسی تأثیرات فراوان این داستان در رشد طبیعی کودکان و راهنمایی آنان به طور غیر مستقیم در حلّ تعارضات درونی است. در این پژوهش نشان داده میشود که قصّۀ جمشید و خورشید که در حیطة داستانهای پریان قراردارد بخوبی با کودکان ارتباط برقرار میکند و بسیاری از تعارضات و کشمکشهای درونی آنها را در خود منعکس میسازد. با توجّه به قابلیّتهای این اثر در تحلیل روانشناسانه، این داستان از منظر روانشناسان برجسته: زیگموند فروید، برونو بتلهایم و گوستاو یونگ بررسی شد. مثنوی جمشید و خورشید داستان سفر پر مخاطره پسر نوجوانی است که از خانواده خود جدا میشود و به دنیایی خطرناک پا میگذارد تا بتواند به معشوق خود دست یابد. این داستان، تجلّی استقلالخواهی نوجوان و تلاش او در به دست آوردن هویّت است. داستان جمشید و خورشید به کودک میآموزد غلبه بر خواستههای جسمانی و توجّه به فرامن راه دستیابی او به موفقیّت و کسب هویّت است. اینگونه آموزش و راهنمایی به کودک به صورت غیرمستقیم تأثیر فراوانی بر کودک دارد. قصّه مستقیماٌ به او امر و نهی نمیکند بلکه او را درحلّ مشکلات درونی به نحو بهتری راهنمایی میکند. او دیگر نمیتواند تنها به پدر و مادر خود متکی باشد بلکه باید هویّتی مستقل برای خود کسب کند و دوران کودکی را به سلامت پشت سر بگذارد. هماهنگی نیروهای درونی و حلّ تعارضات درونی مهمترین پیام این داستان است.
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_380_017dd17605cc9a0b7cb5acc69ba72e69.pdf
2014-02-20
341
367
قصّه های پریان
جمشید وخورشید
رشد روانی کودک
کسب فردیّت
سلمان ساوجی
محبوبه
اظهری
m.azhari8564@yahoo.com
1
کارشناس ارشد ادبیات فارسی/ پژوهشگر پژوهشگاه هنرهای اسلامی اصفهان
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر شعر شعرا بر اشعار جلال الدین حافظ سعد تبریزی
«جلال الدین حافظ سعد تبریزی» ملقب به «سعدالله» از شعرای فارسی گوی و متصوّف قرن نهم هجری است. از شرح حال او اطّلاع چندانی در دست نیست جز اینکه وی مرید قاسم انوار بوده و به دلایلی که بر ما پوشیده است؛ مورد غضب مراد خود قرار گرفته و از خانقاه رانده شده است. آنچه از اشعار دیوان شاعر مستفاد میشود این است که وی به احتمال قوی شیعه مذهب و اهل تبریز بوده و به خراسان، کرمان و عراق نیز مسافرت هایی داشته است. او شاعری با مشرب قلندری بوده و در اشعارش قلندر و قلندریان را ستوده است. از دو نسخۀ خطّی موجود این دیوان یک نسخه در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی و دیگری در موزۀ بریتانیا نگهداری میشود. دیوان او شامل 6 قصیده، 426 غزل، یک مستزاد و یک مخمس، 26 قطعه، 352 رباعی و بیش از 611 معمّاست. حافظ ِسعد در اشعارش از بسیاری از شعرای پیشین و معاصرِ خود تأثیر پذیرفته است. از شعرای پیشین که تأثیر اشعار آنان در دیوان وی به طور آشکار قابل مشاهده است، حافظ و سعدی شیرازی ،خواجو، امیر خسرو دهلوی و عطار را میتوان نام برد و از شعرای معاصر با وی میتوان از: کمال خجندی، جامی و قاسم انوار نام برد.
https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_381_1fabb589c6ecc466bccd106b02eb71e6.pdf
2012-12-21
369
394
حافظ سعد تبریزی
تأثیر پذیری
ادبیات تطبیقی
کمال خجندی
شعر قلندری
مژده
حاج احمدی پور رفسنجانی
aliryahi@yahoo.com
1
دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات فارسی
LEAD_AUTHOR
محسن
پور مختار
2
استادیار دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجان
AUTHOR