@article { author = {Behnam, Mina and Yahaghi, M.Jafar}, title = {A Narrative Study of Forrod-e-Siyavash Fiction}, journal = {Journal of Kavoshnameh in Persian Language and Literature}, volume = {14}, number = {26}, pages = {9-34}, year = {2013}, publisher = {Yazd University}, issn = {2645-453X}, eissn = {2645-4548}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {روایت شناسی داستان فرود سیاوش}, abstract_fa = {  رویکرد روایت شناسیدرقالبتحلیل ساختاری متون به ما امکان می­دهد تا از طریق بررسی فرم یک اثر ادبی به نظام معنایی فراسوی آن دست یابیم. همچنین از گذر بررسی ساختار و عناصر شکل دهندة روایت­ها، در آثاری که حاوی قصه­ها و روایت­های گوناگونی از یک ژانر ادبی مانند حماسه هستند دریابیم که اصولی واحد، مشابه و تکرار شونده وجود دارد که در میان داستانها و روایت­های موجود در یک اثر ادبی مشابهت ایجاد می­کند. بر این اساس «داستان فرود» از شاهنامة فردوسی را برگزیدیم تا با رویکردی روایت شناسانه مورد بررسی و بازکاوی قرار دهیم و نقش فردوسی را در مقام راوی- نویسندة تلویحی در این روایت روشن کنیم. بررسی داستان نشان می­دهد که عنصر دگردیسی و استحالة شخصیّت در روند روایت و شکل­گیری پی رفت­ها تأثیر نهاده است و طوس که در پی رفت نخستین داستان، نقش قهرمان را بر عهده دارد، در پی رفت دوم با گونه­ای دگردیسیِ کرداری به قهرمان دروغین یا ضدّ قهرمان بدل می­شود و کارکرد و نقش ویژة دیگری می­یابد. همچنین در پایان این بررسی می­توان بهرام را بر بنیاد کارکردهای مثبت وی به عنوان قهرمان برتر در داستان معرفی کرد. وجود هفت کارکرد متفاوت از الگوی روایی پراپ در داستان مورد نظر از تفاوت نوع روایتگری فردوسی در شاهنامه در مقایسه با روایت­گری در داستانهای عامیانه حکایت می­کند و می­تواند به عنوان یکی از ضعف­های این الگوی روایی در تحلیل متون روایی مبنی بر وجود الگویی ثابت برای همة روایت­ها باشد. واژگان کلیدی: روایت شناسی، کارکرد شخصیّت، قهرمان، ضدّ قهرمان، دگردیسی قهرمان، توالی رویدادها. * تاریخ دریافت مقاله: 20/01/1390                         تاریخ پذیرش نهایی: 07/08/1390 1- نشانی پست الکترونیکی نویسنده مسئول:  Mn_behnam@yahoo.com          }, keywords_fa = {روایت شناسی,کارکرد شخصیّت,قهرمان,ضدّ قهرمان,دگردیسی قهرمان,توالی رویدادها}, url = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_357.html}, eprint = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_357_cf82030f0963e63fb72c98fb6c16ecea.pdf} } @article { author = {Nozhat, Bahman and vafaei, Abbasali}, title = {"Tahghigh and Taghlid" (Research and Imitation) in Sufism}, journal = {Journal of Kavoshnameh in Persian Language and Literature}, volume = {14}, number = {26}, pages = {35-67}, year = {2013}, publisher = {Yazd University}, issn = {2645-453X}, eissn = {2645-4548}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسی " تحقیق و تقلید"در عرفان و تصوف اسلامی}, abstract_fa = {  دو اصطلاح عرفانی «تحقیق و تقلید» از اصطلاحات بنیادین عرفان اسلامی هستند. این دو اصطلاح، هر چند در سیر و تطور تاریخی خود در متون عرفانی و در مواضع گوناگون کاربردهای وسیع و گسترده­ای داشته­اند، لیکن در معانی و مفاهیمی به کار رفته­اند که بیشتر مشایخ بزرگ عرفان اسلامی در آن اتّفاق نظر دارند. این اصطلاحات بنیادین در متون عرفانی تعلیمی محصور و محدود نشدند و ضمن حفظ مفاهیم اصطلاحی خود، با مضامین نغز و شیوایی به شعر و ادب فارسی نیز راه یافتند. در این نوشته، ابتدااز متون کهن عرفانی دیدگاههایمشایخ بزرگی چون ابو نصر سرّاج، ابو عبدالرحمن سلمی، ابن عطا و مُستملی بخاری را در باب دو اصطلاح عرفانی «تحقیق و تقلید»ذکر می­کنیم، سپس تعاریفی را که برای نخستین بار از سوی هجویری در کتاب کشف المحجوب در باب این دو اصطلاح  ارائه شده، مطرح می­نماییم و متعاقباً سیر و تطور معنایی این دو اصطلاح مهم عرفانی را در دورة میانه و در آراء و دیدگاههای عرفایی چون عین القضات همدانی، محمد غزالی، نجم­الدین رازی و عزیز الدین نسفی بررسی نموده، سر انجام به نحوه و چگونگی کاربرد وسیع این دو اصطلاح عرفانی در اشعار سه شاعر برجستة عرفان و ادب فارسی، سنایی و عطار و مولوی می­پردازیم.          }, keywords_fa = {تحقیق عرفانی,تقلید عرفانی,حقیقت و طریقت,محقّق,مقلّد}, url = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_358.html}, eprint = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_358_9dc39c8b2fe6f970527fc1b97bf205a7.pdf} } @article { author = {jabri, sousan and Ahmadi, mohammad nabi}, title = {The Rhetorical Functions of Translation in the Formation of Mystical Interpretation Structure}, journal = {Journal of Kavoshnameh in Persian Language and Literature}, volume = {14}, number = {26}, pages = {67-100}, year = {2013}, publisher = {Yazd University}, issn = {2645-453X}, eissn = {2645-4548}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {کارکردهای بلاغی ترجمه در شکل گیری ساختار تفسیر عرفانی}, abstract_fa = {کارکردهای بلاغی ترجمة در شکل گیری ساختار تفسیر عرفانی* ترجمة شیوه­ ها، انواع و کارکردهای متفاوتی دارد، از جمله این کارکردها زمینه ­سازی بیان تأویل آیات و احادیث و روایات است. در متون عرفانی بنای سخن بر آیات، احادیث، روایات و نقل قول­های فراوانی قرار می­گیرد. بنابراین نیاز به استناد عینی به اصل متن، عارف را وامی­دارد تا متن عربی را در کنار ترجمة آن، در کلام خود بیاورد. بزرگان صوفیه، از جمله­ ابوالفضل رشید الدین میبدی در النوبة الثالثه کشف الاسرار و عدﺓ الابرار، ترجمة را به علاوه بر نیاز اساسی به استشهاد، در جهت بیان رسا و تأثیرگذار درک باطنی خود، از آیات و احادیث به­کارگرفته­ اند. ظرافت، عمق و پیچیدگی و کارآیی این نوع ترجمة، نقش بنیادی و چشمگیری در شکل­گیری ساختار زبانی و معنایی متن دارد این موضوع در این پژوهش، مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ­ها  نشان می­ دهند در تفسیرعرفانی میبدی، ترجمة آیات، احادیث، روایات و نقل قول­ها، هم درکنار اصل عربی و هم در غیاب اصل عربی، آمده­اند. همچنین، بنا بر نیاز، هر دو شیوة ترجمه مستقیم و ترجمة آزاد، به­کارگرفته شده­ است. چینش حساب شدة ترجمه­ها، در ساختار زبانی و معنایی متن، به گونه­ای است که در همان چندین جملة آغازین ترجمة آیات و احادیث و روایات، چرخش از معنای ظاهری به سوی معنای تأویلی رخ می­دهد و در ادامه با شرح و بسط معنای تأویلی، ساختار زبانی و معنایی متن شکل می­گیرد. چنین است که نویسنده درون ترجمة­ها و یا در پیوند با این ترجمة­ها، زمینه بیان اندیشه­اش را مهیّا می­گرداند. همچنین این شیوة ترجمه در هماهنگ کردن مضمون متن عربی و اندیشة نویسنده، یکپارچه سازی ساختار معنایی متن، افزایش عمق و ابعاد معنا، نقش زیربنایی به عهده دارد. در مجموع این کارکردهای بلاغی ترجمة عارفِ مفّسرِ مترجم هستند که، را به هدف نهایی، بیان مستند، روشن، زیبا و تأثیرگذار تأویلات و اندیشه­ های عارفانه­ اش می­ رسانند.}, keywords_fa = {بلاغت,ترجمة,تأویل,تفسیر عرفانی,کشف الاسرار و عدﺓ الابرار,ابوالفضل رشیدالدین میبدی}, url = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_359.html}, eprint = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_359_6d86625578c1e7a743f430a0eb47c6d7.pdf} } @article { author = {Yaghoobi, Parsa}, title = {The Concept of Hoosh (intelligence) in "Neynameh}, journal = {Journal of Kavoshnameh in Persian Language and Literature}, volume = {14}, number = {26}, pages = {101-119}, year = {2013}, publisher = {Yazd University}, issn = {2645-453X}, eissn = {2645-4548}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {واژه هوش در نی نامه}, abstract_fa = {     با توجّه به تفاسیر و شرح­هایی که دربارۀ مثنوی ـ به­ویژه نی نامه ـ نوشته شده است، تا به حال هیچ یک از شارحان و مفسّران به معانی چند گانه واژۀ هوش در «نی نامه» توجّه نکرده است یا آنکه غیر از معنی رایج و آشنای آن واژه، معنای دیگر آن را محتمل ندانسته است. با این وصف، معنای غیر مشهور آن یعنی مرگ و نیستی، در سایة معنای مشهورش ـ زیرکی و آگاهی ـ پوشیده مانده است. نگارنده بر این باور است که با توجّه به بافت کلامی نی نامه، از میان معانی دوگانه و متباین واژۀ مذکور، معنی اخیر محتمل­تر می­نماید. زیرا واژۀ هوش در معنای مرگ، مفهوم اصطلاح عرفان«فنا» را بیان می­کند و این امر کاملاً با دلالت­های بافت کلامی نی نامه، منطبق است. برای اثبات این ادعا، نشانه­های بافت کلامی در چند سطح بررسی شده است.       *تاریخ دریافت مقاله: 14/01/1390                    تاریخ پذیرش نهایی:24/04/1391 1- نشانی پست الکترونیکی نویسنده هوش، فنا.:P.yaghoobi@uok.ac.ir  }, keywords_fa = {مولوی,مثنوی معنوی,نی­نامه,هوش,فنا}, url = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_360.html}, eprint = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_360_46b8b646f6f1481153ef0915eefa7cfe.pdf} } @article { author = {Mohammadi, Hosein and Nikoobakht, naser}, title = {A Comparative Study of Hafiz and Hooshang Ebtehaj's (H.A. Sayeh) Poems}, journal = {Journal of Kavoshnameh in Persian Language and Literature}, volume = {14}, number = {26}, pages = {121-146}, year = {2013}, publisher = {Yazd University}, issn = {2645-453X}, eissn = {2645-4548}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسی مقایسه ای شعر حافظ وهوشنگ ابتهاج(ه-ا-سایه)}, abstract_fa = {با نگاهی به شعر هوشنگ ابتهاج می­توان به آسانی اثر شعر حافظ را در آن مشاهده کرد. یافتن چگونگی این اثرپذیری مسألة اصلی این تحقیق است. روش این تحقیق، توصیفی تحلیلی است. با مطالعة متون مورد بحث (شعر هوشنگ ابتهاج و حافظ)، نگارنده سعی کرده است به هدف تحقیق دست یابد. ابتدا خلاصه­ای از زندگی هوشنگ ابتهاج و مسأله اثرپذیری از نگاه منتقدان آورده شده است. سپس در تقسیم­بندی­ای ساختاری موارد اشتراک میان شعر سایه و حافظ، در پنج بخش ذکر شده است. ترکیبات، تعبیرات، تضمین و اقتباس، وزن و قافیه و ردیف و در نهایت مضمون. این تقسیم­بندی ناظر بر سه جنبة الفاظ، کاربردهای آوایی و مضامین مشترک دو شاعر است. وام­گیری واژگانی، در حوزه­های ترکیبات، تعبیرات و تضمین و اقتباس، بررسی شده است. کاربرد موسیقایی در حوزه وزن و قافیه و ردیف، و مضامین مشترک را در حوزه مضمون بررسی کرده­ایم. حاصل آنکه سایه در کنار استفادۀ گسترده از الفاظ شعر حافظ، به شیوة انتخاب و ترکیب آنها و نیز  به جمال­شناسی وی نظر داشته است.        }, keywords_fa = {هوشنگ ابتهاج,حافظ,تأثیر و تأثّر,غزل­سرایی}, url = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_361.html}, eprint = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_361_4222bc7d9b2056b63ad1ca10e38e8026.pdf} } @article { author = {nabilou, alireza}, title = {An Investigation of the Structure of Children's Narrative Stories Based on the Theory of Gremas}, journal = {Journal of Kavoshnameh in Persian Language and Literature}, volume = {14}, number = {26}, pages = {147-173}, year = {2013}, publisher = {Yazd University}, issn = {2645-453X}, eissn = {2645-4548}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسی ساختارروایی داستان کودکان بر مبنای نظریه گریماس}, abstract_fa = {در این پژوهش، قصّه­ های کودکان زبان فارسی از منظر گریماس بررسی شده است. برای این منظور، داستانهایی از کتاب افسانه­های کهن ایرانی اثر فضل­الله مهتدی انتخاب گردید. ابتدا دربارۀ ویژگی­های قصۀ کودکان توضیحاتی بیان شده و سپس به روایت و روایت شناسی پرداخته شده است. روایت از این ویژگی­ها برخوردار است: ساختگی و تصنعی بودن، از پیش ساخته بودن، تکراری بودن، داشتن خط سیر روایتی و پایان یافتن در نقطه­ای خاص، داشتن گوینده و مخاطب، خصوصیّت جا به جایی و ارجاع دادن به امور غایب. با بررسی داستان کودکان از منظر گریماس به نکات ارزشمندی دست می­یابیم. همچنین در این داستانها به بن مایه­ها و زنجیره­های ساختاری یکسانی بر می­خوریم. قصّه­های مورد پژوهش از نظر حضور یا عدم حضور شش کنشگر مورد نظر گریماس، 5 دسته هستند، یعنی با وجود سادگی، ضعیف بودن پیرنگ، ایستایی و مطلق گرایی در این داستان­ها، می­توان ساختار روایی منطقی و متمایزی را در آنها دید. بنابراین علاوه بر نظر پراپ با نظریة گریماس نیز نظام­مندی روایتی داستان کودکان اثبات می­شود. در پژوهش حاضر با توجّه به تمرکز گریماس بر شخصیّت­های روایت به دسته­بندی کنشگرهای داستانها پرداخته شده است. از مجموع کنشگرها، صاحبان مشاغل (34%)، حیوانات (30%)، مردان و پسران (13%) و زنان و دختران (10%) بیشترین بسامد را دارند. از دیگر مباحث مورد نظر گریماس که در این داستانها بررسی شده است، زنجیره­های روایتی سه گانۀ اجرایی، میثاقی و انفصالی است و چنانکه دیده خواهد شد در اغلب داستانهای مورد بحث، این زنجیره­ها وجود دارند. بنابراین در این بررسی- مبتنی بر نظریۀگریماس- اثبات می­شود که داستان کودکان در ایران از طرح و الگوی روایتی ثابت و ساختار روایی نظام­مندی برخوردار است.        }, keywords_fa = {قصّه­ های کودکان,ریخت شناسی,نظریۀگریماس,زنجیره­های روایتی,ساختار روایی}, url = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_362.html}, eprint = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_362_2c655dd43093fb4dbf9ddf9af909cb58.pdf} } @article { author = {Roozbeh, M.Reza and Ayazi, Fariba}, title = {A Comparative Study of Forbidden Love in Three stories}, journal = {Journal of Kavoshnameh in Persian Language and Literature}, volume = {14}, number = {26}, pages = {175-201}, year = {2013}, publisher = {Yazd University}, issn = {2645-453X}, eissn = {2645-4548}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسی تطبیقی الگوهای عشق ممنوع (سودابه و سیاوش،زلیخاو یوسف و فدر و هیپولیت)}, abstract_fa = {قصّه های «سودابه و سیاوش»، «زلیخا و یوسف»، «فدر و هیپولیت» مشهورترین الگوهای عشق ممنوع نامادری به ناپسری در ادبیّات جهان هستند که از دل سه فرهنـگ گوناگون پدید آمده­اند. بررســی شبـاهت­ها و تفاوت­های این سه قصّه در حوزۀ ادبیّات تطبیقی قرار می­گیرد که می­تواند راهگشای تفاهم جمعی و درک مـتقابل ملّت­ها از یکدیگر گردد و اشتراکات فکری آنان را نشـان دهد. بررسی تطبیقی این قصّه­ها، براساس اندیشه­های اشتراوس و به شیوۀ پراپ، نشان می­دهد  قصّه­ها از سه پارۀ «صحنۀ آغازین»، «بحران» و «فرجام» شکل یافته­اند و شباهت­های فراوان در خویشـکاری (کارکرد) قهرمانانِ آنان وجود دارد. شخصیّت­های اصلی قصّه­ها با یکدیگر شباهت­ها و تفـاوت­های بسیار دارند. مثلاً در هر سـه قصّه نامادری­ها ازدواج­های نامتعارف دارند. برخی در عشق ثبات قدم بیشتری دارند و حتّی از رسوایی چندان نمی­هراسند؛ امّا برخی، ترسو و ضعیف­اند. نمودهای اساطیری مشتـرکی نیز در این قصّه­ها وجود دارد که از جملۀ آنها می­توان به: اسطورۀ کودک رها شده، اسطورۀ ادیپ، پیکرگردانی و... اشاره کرد.           .          }, keywords_fa = {ادبیّات تطبیقی,عشق ممنوع,سودابه و سیاوش,یوسف و زلیخا,فدر و هیپولیت,اسطو}, url = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_363.html}, eprint = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_363_eb29e0c52708641ff8a32b2be0d92bd5.pdf} } @article { author = {Yari, Ali and jokar, Manouchehr}, title = {A Study of the Persian Poetic Movement of "Moj-E Nab" from the Beginning up to End}, journal = {Journal of Kavoshnameh in Persian Language and Literature}, volume = {14}, number = {26}, pages = {203-225}, year = {2013}, publisher = {Yazd University}, issn = {2645-453X}, eissn = {2645-4548}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسی شعر موج ناب فارسی؛ از سرآغاز تا سرانجام}, abstract_fa = {«موج ناب» گرایشی است در شعر فارسیِ معاصر که از زایش­های جریان شعر «موج نو» به شمار می­آید. «موج ناب» در میانۀ دهۀ پنجاه خورشیدی با حمایت و کوشش منوچهر آتشی و معرفی آن از طریق مجلّۀ تماشا پاگرفت. پایه­گذاران حلقۀ نخست موج ناب، پنج شاعر جوان به نام­های سیدعلی صالحی، هرمز علی­پور، آریا آریاپور، یارمحمّد اسدپور و سیروس رادمنش بودند. خاستگاه اصلی این موج، نخست، شهر نفتی مسجد سلیمان در جنوب غربی ایران بود، سپس با استقبال نشریّاتی هم­چون تماشا و بنیاد، این نحوۀ سرودن علاقه­مندان بسیاری در سراسر ایران یافت. دو رخداد عظیم و دگرگون­کنندۀ انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی از یک سو و از دست رفتن پایگاه­های رسانه­ای آن از سوی دیگر، موجب کم فروغ شدن و رفته ­رفته به خاموشی گراییدن این موج گردید و شاعران آن در میانۀ دهۀ شصت هر کدام سرمشق­های تازه­ای را در سرودن پی گرفتند.تعهّد گریزی و فردگرایی، کم­توجهی به عنصر اندیشه و محتوا، اقلیم‌گرایی، گریز از وزن و گرایش به زبان نثر، آشنایی­زدایی، هنجارگریزی در نحو زبان، تأکید بر تقطیع ویژه، تصویرگرایی و کشف روابط جدید و تجریدی میان اشیا، بهره‌گیری از زبانی عاطفی و گاه مبهم، توجه به فرم و شکل بیان، ایجاز و بسامد بالای واژگان اقلیمی و عناصر طبیعت بومی در شعر از مهم‌ترین ویژگی‌های این موج شعر است.        }, keywords_fa = {موج نو,موج ناب,شعر معاصر,منوچهر آتشی,هوشنگ چالنگی}, url = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_364.html}, eprint = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_364_878bd72d32e8a280bae34e5ef1cec5dd.pdf} } @article { author = {َغشدیثا, Mina and Taslimi, Ali}, title = {A Psychoanalytical Study of the Poets belong to "Voqu" School of Poetry: A Case Study of the Heidari Tabrizi's Sonnets}, journal = {Journal of Kavoshnameh in Persian Language and Literature}, volume = {14}, number = {26}, pages = {227-255}, year = {2013}, publisher = {Yazd University}, issn = {2645-453X}, eissn = {2645-4548}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تحلیل برخی عناصر روانی شعر وقوع برمبنای مکتب هورنای}, abstract_fa = {بررسی­های روانکاوانة شاعران گذشته، در دوره­های اخیر می­تواند دستاوردهای تحلیلی فراوانی داشته باشد، روانکاوی کارن هورنای (1885-1952) یکی از آنهاست. وی نشان می­دهد که روان نژندی­ها و مسائل روحی چگونه در آدمی پدید می­آید و آدمی در برابر گریز از این تشویش­ها و روان نژندی­ها چه راه­هایی را بر می-گزیند. او سه شخصیّت را تعریف می­کند که، شخصیّت­های مهرطلب، برتری طلب و عزلت طلب نام دارند؛ هر شخصیّتی برای رهایی از دلهره­ها به یکی از این سه ساز و کار دفاعی پناه می­برد و حتّی گاهی از همة آنها تواماً نیز استفاده می­کند. اما معمولاً یکی از آنها را به عنوان شیوة مسلط بر می­گزیند. مکتب وقوع بر آن است تا وقایع میان عاشق و معشوق را برخلاف نظر گذشتگان به گونه­ای حقیقی و طبیعی بیان کند. هر یک از شخصیّت­های مهر طلب، برتری طلب و عزلت طلب در نظریة هورنای را می­توان در شعر وقوعی دید. نتیجه آنکه شعرهای وقوعی ظرفیت این گونه بررسی­های روانشناختی را دارد و مهرطلبی  بر پایة نظریات در این شعرها عنصر غالب به شمار می­رود. حیدری تبریزی یکی از شاعران مکتب وقوع است. او از سخنوران سدة دهم هجری قمری در تبریز و از شاگردان لسانی شیرازی است. این مقاله به بررسی غزلیات وقوعی بویژه اشعار حیدری تبریزی (ف 1000 ه.ق)، بر پایة نظریة کارن هورنای می‌پردازد.                       }, keywords_fa = {حیدری تبریزی,مکتب وقوع,کارن هورنای,نقد روان شناسانه}, url = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_365.html}, eprint = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_365_fb1be61053be5c7ebde29636b5c40a39.pdf} } @article { author = {Fathi Fath, Zabih Allah}, title = {Zamaneh and Itsfunction in Nasir KHosrow's Poetry}, journal = {Journal of Kavoshnameh in Persian Language and Literature}, volume = {14}, number = {26}, pages = {257-278}, year = {2013}, publisher = {Yazd University}, issn = {2645-453X}, eissn = {2645-4548}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {زمانه و خویشکاری آن در شعرناصرخسروقبادیانی}, abstract_fa = {                                                                 زمانه، ‌یکی از واژه ­های پر بسامدی است که در آثار شاعران و نویسندگان ایرانی دورة اسلامی رواج ‌یافته است. زمانه، در واقع، زمان کرانه‌مند زروانی است که از زروان (زمان بی‌کرانه) به وجود آمده و برخی از ویژگی­ها و کارکردهای زروان را در خود دارد. کارکردها و خویشکاری زمانه همراه این واژه و مترادف­های آن در آثار فارسی دورة اسلامی بازتاب‌ یافته است. ناصرخسرو قبادیانی (394-481هـ.ق) از کسانی است که زمانه و مترادف‌های آن در آثارش، بویژه دیوان شعر او، دیده می‌شود. آبستنی و زایندگی زمانه، فرسایش، تعیین سرنوشت، مرگ و نابودی موجودات و پدیده­های جهان هستی مهمترین خویشکاری زمانه در شعر ناصرخسرو است. از آنجا که مسألة اصلی این نوشتار بحث در بارة زمان و خویشکاری زمانه در شعر ناصرخسرو قبادیانی است، نخست به بحث دربارة زمان پرداخته شده و  پس از تقسیم آن به زمان بی‌کرانه و زمان کرانه‌مند (‌زمانه)، به خویشکاری زمانه در شعر ناصر خسرو پرداخته خواهد شد.            }, keywords_fa = {ناصرخسرو,زمان,دهر,فلسفه‌ اسلامی,زروان,عنصر زمان}, url = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_366.html}, eprint = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_366_4cbe89295ee9097bceb657cc18336143.pdf} } @article { author = {Dasp, S.Ali and GHobadi, Hossein Ali}, title = {Ups and Downs of Myth in Persian Literature after Hafez Era}, journal = {Journal of Kavoshnameh in Persian Language and Literature}, volume = {14}, number = {26}, pages = {279-304}, year = {2013}, publisher = {Yazd University}, issn = {2645-453X}, eissn = {2645-4548}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {فراز و فرود اسطوره در ادب فارسی پس از عصرحافظ}, abstract_fa = {مهمترین ویژگی اسطوره­ها، قداست و جستجوی ازلیت در قالب روایت است، که طیّ آن، ضمیر ناخودآگاه و رؤیای جمعی بشر با زبانی زیبا و برپایۀ ادبیت (literariness)بازنمایی می­شود. اصولاً اسطوره­ها بر پایۀ فطرت آدمیان شکل می­گیرند و در هر دوره سیلانی دارند و در ذهن و زبان مردم جاری می­شوند. از این­روی باید اسطوره را فصل جدایی ناپذیر ادبیّات دانست. تجلّی اسطوره در عرصۀ ادبیّات دو گونه رخ  می­دهد: گاه، به صورت پاره روایت یا عبارت، جوهره یا مفهوم اسطوره منتقل می­شود. قسم دیگر این ظهور، بر مبنای جوشش طبیعی اسطوره است که ذهن خلاق ادیب طراز اول با آن ارتباط برقرار می­کند و به صورت روایت و یا آفرینش اسطوره­، در متن­ جلوه می­کند. در این صورت ادیب و هنرمند، موضوع متن را از حالت هنجار و متعارف خارج کرده، به آن جنبۀ ماورایی می­دهد تا اسطوره بیافریند. گونة دوم یعنی آفرینش اسطوره در عرصۀ تاریخ ادبیّات فارسی در شعر نوابغی چون فردوسی، مولوی، حافظ و دیگران درخور مشاهده است و پس از قرن هشتم، در ادبیّات فارسی پس از حافظ کم­رنگ و کم­مایه می­شود. در پژوهش حاضر دلایل فرود و کم­رنگ شدن اسطوره در این برهه­ از تاریخ ادبیّات فارسی، بازکاویده شده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و برپایۀ چهارچوب نظری رهیافت تحلیل گفتمان استنباط صورت خواهد گرفت که با توجه به بافت موقعیت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و پیوند آن با موقعیت ادبی این دوره، مسألۀ تحقیق کاویده و تحلیل می­شود. اجمالاً نتیجة تحقیق نشان می­دهد که در این دوره، به دلیل تحولات سیاسی- اجتماعی، تهاجم مغول و پس از آن تیموریان و نبردهای مذهبی صفویان، از بین رفتن مراکز فرهنگی – علمی و مهاجرت اهل دانش و فرهنگ به هند، گسست از سنت شعر فارسی، افت نشاط و ذوق­پروری در جامعۀ عصر صفوی، عامیانه­شدن ادبیّات و دور شدن از هنر ناب ادبی، کاربرد اسطوره در ادبیّات کم­رنگ شد، این ویژگی در درونمایه و محتوای اشعار این دوره درخور بررسی است.     }, keywords_fa = {اسطوره,تداوم اسطوره,شعر فارسی پس از حافظ,حماسه­های ملّی,شعر دورة صفوی}, url = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_367.html}, eprint = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_367_cd8a19247e0f1d8543d306d0b99cb78b.pdf} } @article { author = {Salmani, Hamid Reaz and Akhyani, Jamileh}, title = {Abnormalities in the Structure of Vis-o-Ramin}, journal = {Journal of Kavoshnameh in Persian Language and Literature}, volume = {14}, number = {26}, pages = {305-320}, year = {2014}, publisher = {Yazd University}, issn = {2645-453X}, eissn = {2645-4548}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {ناهمخوانی های ساختار داستان در ویس و رامین}, abstract_fa = {طرح داستان­های کهن، با گونه­های امروزین دگرسانی­های بنیادینی دارد. در طرح نمونه‌های کهن، نظمی دیگرگونه به­چشم می­خورد، به­گونه­ای که حتّی برخی رخدادهای آنها از چارچوب «علّت و معلول» بیرون­اند. امّا در همان «طرح» ویژ­ۀ این داستان­ها، گاه نابسامانی‌هایی دیده می­شود؛ بدین معنا که برخی از این داستان­ها در مقایسه با نمونه­های هم‌روزگارشان، گونه­ای «انحراف از معیار» دارند که می­توان آن را ناهمخوانی در ساختار دانست. یکی از این داستان­های کهن که ناهمخوانی‌ها و ناهنجاری­هایی از این دست ابهاماتی در آن پدید آورده است، داستان ویس ‌و رامین است. این پژوهش، ویس و رامین را از نظر ساختار بررسی می­کند و ناهماهنگی‌ها و ناهمخوانی‌های آن را می­نمایاند.    }, keywords_fa = {داستان­های کهن,ویس و رامین,فخرالدین اسعد گرگانی}, url = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_368.html}, eprint = {} } @article { author = {Farhadi, Navazollah}, title = {Innovations in Ode by Monzavi}, journal = {Journal of Kavoshnameh in Persian Language and Literature}, volume = {14}, number = {26}, pages = {321-360}, year = {2014}, publisher = {Yazd University}, issn = {2645-453X}, eissn = {2645-4548}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {نوآوری های منزوی در غزل}, abstract_fa = {در کنار غزل‌سرایان سنّتی که غزل‌سرایی به شیوه‌های کهن را در دورة معاصر زنده نگه داشته و بر اثر آن جریان‌ها و سبک‌هایی چون سبک عراقی، هندی و بینابین (تهرانی)1 را رایج نموده‌اند، گروهی از غزل‌پردازان با ابتکارات خود راه نو و باب تازه‌ای در غزل‌سرایی معاصر گشودند. تحولات و نوآوری‌هایی که غزل‌گویانی چون: منوچهر نیستانی،سیمین بهبهانی و حسین منزوی، در عناصر مختلف غزل (ازقبیل زبان، وزن، تخیّل، تصاویر و ...) پدید آوردند، به پیدایش انواع جدیدی از غزل انجامید و می‌تواند ضامن بقا و ضمان حیات آن در حال و آینده گردد .  در این مقاله گوشه‌هایی از نوآوری‌ها و ابداعات «منزوی» به عنوان یکی از پیشگامان و پیشاهنگان غزل نو و عوامل و نشانه‌هایی از این مسیرتازه و باب نو را  در غزل‌های او باز نمایانده می­شود. از اینروی به توضیح و تبیین آن دسته از مختصات صرفی، نحوی، بلاغی و موسیقایی که غزل او را از غزل‌های سنتی متفاوت و به شعر نو مشابه می‌سازد ، خواهیم پرداخت و به این نتیجه می­رسیم که منزوی با برداشتنبرخی قید حاکم بر ظاهر غزل سنّتی، در ساخت ظاهری غزلها تغییر ایجاد کرده و شکل آنها را با غزل سنّتی متفاوت ساخته است.          }, keywords_fa = {غزل­سرایی معاصر,حسین منزوی,ترکیب‌سازی,موسیقی شعر}, url = {https://kavoshnameh.yazd.ac.ir/article_369.html}, eprint = {} }